متأخّرين نيز مثل شيخ بهاء الملَّة و الدّين و فاضل ربّانى و عالم يزدانى و عارف سبحانى مولانا محمد باقر خراسانى در كفايه و فاضل كاشى و عالم عامل قمى و كثيرى از اهل تحقيق اماميّه به اين رفتهاند . اگر كسى گويد كه : قسم ثانى از تقسيمات غنا نيست . مىگوييم : مضايقه در اصطلاح نداريم و منافاتى ندارد با مدعاى فرقهء ثانيه . چه ، بعض خواندن به آواز خوش حرام نيست ، خواه غنا خوانيَش و خواه صوت حَسَن . اگر قايلى گويد : كه معصوم صلوات الله عليه لهو حديث و قول زور را كه در كلام ملك علَّام واقع است تفسير به غنا كرده و اين دو چيز حراماند ، پس بايد غنا نيز البتّه حرام باشد ، چرا كه نسبت ميان معرِّف و معرَّف تساوى است و شما گفتيد كه يك قسم غنا نزد فرقهء ثانيه همچون غناى در قرآن حلال است ؟ جواب اولًا آنكه : در تعريف حقيقى ، تساوى ميان معرِّف و معرَّف شرط است ، نه تفسير لفظى كه شرح لفظ است . نمىبينى كه « سَعْدانه » را تفسير به نبات مىكنند و حال آنكه نبات اعم است از سعدانه . و در ما نحن فيه كه تفسير دو چيز حرام به غنا كردهاند . غنا كه معرِّف است اعمّ از اين دو حرام مىتواند بود ، به اين روش كه غنا در ضمن حلال متحقّق شود . و ثانياً : هرگاه لهو حديث و قول زور غنا باشد ، پس غنا كه عبارت از اين دو چيز است و آنچه از اين قبيل باشد ، حرام است . پس هر صوت حسن كه از اين دو نباشد ، غنا نيست و حرام نخواهد بود ؛ و مطلوب فرقهء ثانيه همين است كه هر صوت حسن حرام نيست ، گو آن را غنا نخوانند چه ، كار ما با معناست نه اطلاق لفظ . و بر متتبِّعِ مداركِ شرعيهء فرقهء ثانيه ، مخفى نيست كه از مجموع احاديث فصل ثانى ظنى كه در مسائل فروعْ كافى است ، به هم