مىگويند ، و لهذا هرگاه نَسَب تأليفيه متّفقه متناسبه با كلام موزون و حسن صورت كه تناسب اجزاء باشد جمع شود ؛ همه مناسبات جمع شده در كمال خوبى خواهد بود . « انّ الله جميل يحبُّ الجمال » . [1] خصوصاً هرگاه كلام معجز نظامِ حضرتِ مَلِك علَّام ، صاحب حُسنى به آواز خوش بخواند ، كه نظرِ به آن ، متضمّن معصيتى نباشد و سامع ، هم معنا فهمد و هم مقام داند ؛ چون لذّت ادراك ملايم است مِنْ حَيْثُ إنّه مُلايِم چه لذتها و چه ربط كه حاصل خواهد شد . [ نتيجه ] پس نتيجهء اين دو فصل به مقتضاى احاديث اين شد كه فرقهء ثانيه مىگويند غنا فى الجمله حرام است به اتّفاق ، نه مطلقاً ؛ بلكه بعضى از اقسام كه صوت حسن با ساز و آلات لهو باشد ؛ يا آنكه خواننده زن باشد و آوازش مرد نامحرم بشنود ؛ يا پسرى باشد كه از آن خواندنْ انبعاثِ شهوت شود ؛ يا مستمع چنان شخصى بُوَد كه از شنيدن آواز خوش ، قواى بهيمى او به حركت آيد ، نه آنكه روحانيّتش غالب شود ؛ يا خالى از ذكر جنت و ربط به عالم آخرت باشد ، نه آنكه ربط به آن عالم دهد و خدا و جنّت به ياد آورد ؛ يا آنكه قواى شَهوى و حيوانى به حركت آوَرَد ، نه آنكه عاقله قوى شود و قواى حيوانى را مطيعِ خود گرداند ؛ يا آنكه از مبدأ دور اندازد ، نه قريب گرداند ؛ و يا آنكه از خدا غافل گرداند ، نه آنكه خدا را به ياد آورد حرام خواهد بود . و اگر چنين نباشد و مقتضياتش ذكر و محبّت الهى و عشق حقيقى و فكر آخرت و ترك دنيا و إماتهء شَهَوات و قطع تعلَّقات و افزونى روحانيت و تخلَّق به اخلاق الله باشد جايز ؛ بلكه مستحب خواهد بود عقلًا و نقلًا ، چنانچه كثيرى از اكابر دين مثل خواجه نصير الدّين عليه الرحمه و ابن جمهور و ابن فهد و بسيارى از مجتهدين