افتاد و اين جماعت مباحيانند . و گويا ايمان به قرآن ندارند ، نعوذ بالله منهم و من نظرائهم و ممّن يعجبه شأنهم . سبب پنجم : آنكه در مجلس فسق بوده باشد ، يا آنكه اين را پيشهء خود گيرد ، نه به قصد ربط به خدا . در اين صورت ، هم تكلَّم به غنا و هم سماع هر دو حرام است . اين است آنچه بعضِ فضلا در كتب معتبره ذكر كردهاند . نقل كفر ، كفر نيست ؛ غايت بر ناقل اثبات نقل است . آنچه در اين رساله نقل شده از طرفين ، در كتب فضلا ثبت است ، و العهدة عليهم . ليكن تصرّفى كه مؤلَّف از خود نموده ، ثابت مىتواند كرد ، و الحمد لله كه از مباحيان ، بلكه از نامقيّدان هم نيست ؛ و علوم عقلى و نقلى به سند معتبر از استاد هر فن دارد ، و از باب شكر كه : * ( « وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ » ) * [1] اظهار مىكند نه از باب فخر ، و السّلام على منِ اتّبع الهدى . خاتم الخاتمة سلطان المحقّقين و قدوة العارفين و رئيس الحكماء المتألَّهين آية الله تعالى في الأرضين حكيم نصير الملَّة و الدّين الطَّوسى در شرح مقامات العارفينِ اشارات و غيره مىفرمايد كه : چون اشبه چيزى از عالم محسوسات به معقولات و روحانيات نغمهء صوت حسن است ، لا جرم سبب ربط عارف به عالم روحانيات مىشود و باعث زيادتى ارتباط به آن عالم مىگردد و معين و ممدّ خوبى است براى عارفين و سالكين فى الله ( انتهى ) . و بعضى از ارباب عرفان بر ايناند كه بسا باشد كه از يك سماع چندان