إسم الكتاب : غنا ، موسيقى ( عربي - فارسي ) ( عدد الصفحات : 884)
و اعتراض بر ايشان نمىتوان داد [ كرد ] كه تو معناى اين شعر و اين كلام نمىفهمى چرا وجد مىكنى ؟ چه ، اصل صوت ، سبب وجد مىشود . گو به زبانى باشد كه سامع اصلًا آن زبان را نفهمد و سرعت شتر از حُدا ، دليل بر اين است كه فهم معنا در كار نيست ؛ زيرا كه شتر در زير بارِ گران ، چندان بسرعت مىرود و خبر از رفتار خود ندارد تا حُدا مىخوانند و چنين واقع شده كه همين كه به منزل رسيده و ترك حدا خواندن شده ، شتر افتاده و هلاك شده . بايد اين معترضان بى انصاف بر شتران اين اعتراض كنند كه تو كه عربى نمىفهمى چرا چندان به نشاط سرعت مىكنى كه خود را هلاك مىكنى ؟ ! و بسا باشد كه از كلام ، چيزى بفهمد كه مقصود متكلَّم نباشد و بدان وجد كند ، چنان كه شخصى اين بيت مىخواند كه : ما زادني في النّوم إلَّا خيالكم . صوفى حال كرد . گفتند كه حال چرا كردى ؟ تو كه معناى عربى نمىفهمى . گفت : چرا نمىدانم . مىگويد كه ما ، زارانيم يعنى زار و ضعيف و نزاريم راست مىگويد ، همه زار عاشق زاريم و بر خطريم . پس سماع ايشان بدين حالت باشد . بيت < شعر > كار پاكان را قياس از خود مگير زانكه باشد در نوشتن شير شير < / شعر > سبب چهارم : اينكه شنونده ، جوانِ صاحبِ شَبَق و صاحبِ شهوت باشد و دوستى حق نشناسد و همين كه حديث زلف و خط و خال شنيد ، چون از حقيقت خبرى ندارد ، عشق مجازى جنبيدن گيرد و شهوت به حركت آيد و بسيارى از مردان و زنان كه زىّ صوفيان و متورّعان دارند در صورت ، و از معنا دورند و اگر بخيه به روى كار افتد ، به چنين صفت ذميمه كه محبّت خسيسى دارند ، توجيهات مىكنند كه شيدا و سوداى حق است و امتحانات راه سالك است ! و لوّاطه را شاهد بازى نام كنند و گويند كه شيخ صنعان را چنين كار