و شنيدنِ اين ، كسى را روا بود كه مانعى از حج رفتن نداشته باشد . چه ، آرزو در دل او قوّت مىگيرد و اثرى عظيم در رغبت او به رفتن حج و ميل نفسش بسوى آن به هم مىرسد ؛ و اگر حجِ سنّتى باشد كه خواهد و مادر و پدر مانع او باشند ؛ شنيدن ، او را جايز نيست . زيرا كه موجب ميل نفس است به معصيت ، و نزديك به اين است سماع غازيان ، اشعارى كه به غزو و جهاد خوانند . [ مثل قوله عليه السلام : < شعر > السيف و الخنجر ريحاننا افّ على النرجس و الآس شرابنا من دم أعدائنا و هو كأسنا جمجمة الرأس ] [1] < / شعر > چه ، سبب اين مىشود كه جان را به كف دست نهاده ، در راه دين ، خود را فدا كند و در اسلام حَسَنهاى بالاتر از اين نيست . چنان كه سيّئهاى زياده از مادر و پدرِ خود كشتن نيست . پس شنيدن اين چنين آوازى ، اگر حَسَنه نباشد ، سيئّه نخواهد بود . نوع دوم : سماعى و نوحهاى كه اندوه معصيت را ياد دهد و بر تقصيرات خود گريه كند و در صدد تدارك ما فات درآيد . اما اگر اندوهى حرام باشد ، البته سماعى كه سبب زيادتى آن اندوه شود ، حرام خواهد بود . چنانچه كسى از او مرده باشد . قال الله تعالى : * ( « لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ » ) * . [2] نوع سوم : سماعى كه در دل شادى بود و خواهد زياده كند . چون شادى به چيزى كه روا باشد مثل شادى روز عيد به شكرانهء آنكه حج گزارده يا صوم ادا كرده ، چنان كه گذشت از حديث على بن جعفر كه از برادر بزرگوارش صلوات الله و سلامه عليه و على آبائه الطاهرين و أولادة المعصومين سؤال كرد كه چه مىفرمايى در غناى در عيد فطر و عيد قربان و هنگام شادى و نشاط ؟
[1] بين دو قلاب در الف به صورت الحاق ضبط شده است . [2] حديد ( 57 ) : 23 .