احاديث از صاحبان مذهب باطل نيز شده مثل احمد بن محمد بن السيّار كه در كتاب نوادر ، محمد بن محبوب نقل كرده كه او تناسخى است . و از غالين نيز نقل حديث كردهاند مثل طاهر بن حاتم ، شيخ مىفرمايد كه مستقيم الحال بود بعد از آن غالى شد . و سخن شيخ بهاء الملة و الدين مذكور شد كه اين مفسدهاى است كه علاج نمىتوان كرد . [ چه ، بعضى احاديث از چنين جماعتى نقل كردهاند كه معلوم نيست كه در حال صحت مذهب از ايشان نقل شده يا حال فساد ! ] [1] و از كذابّين نيز حديث نقل كردهاند و ايشان را ثقه گفتهاند ! مثل على بن ابى حمزه سالم بطائنى . بعضى گفتهاند : كوفى بوده و واقفى ، ابو الحسن على بن فضال مىگويد : « انّه كذّاب متّهم ملعون » و اين موضع تعجّب است و احاديث بسيار از او نقل كردهاند . و على بن حسن الطاطرى واقفى مذهب است به غايت و گفتهاند عصبيّت و عناد در مذهب خود دارد نسبت به مخالف مذهب خودش ، با آنكه گفتهاند : « ثِقَة في حديثه » ! جعفر بن محمد بن مالك بن عيسى بن سابور ، ابن غضائرى گفته : كذّاب است ؛ و شيخ طوسى رحمه الله فرموده : ثقه است ! ديگر ، جمع بسيارى طعن در مذهب ايشان شده . احمد بن محمد بن البصرى السرافى و اشتباهى دارد . و بعضى از روات ثقهاند و روايت از ضعفا مىكنند و اينها نيز جمع بسيارىاند ، مثل محمد بن احمد بن خالد البرقى . و جمعى ، از غُلات نقل مىكنند ، مثل ابراهيم بن اسحاق ابو اسحاق الأحمرى النهاوندي . و جمعى ، از عامّه نقل مىكنند ، مثل ابراهيم بن حارث زاهد . و جمعى ، از فطحيّه روايت مىكنند ، همچون احمد بن حسن بن على بن فضّال . و بعضى از واقفيّه ، مثل ابراهيم بن عبد الحميد . آنچه مذكور شد ارباب رجال نقل كردهاند ، به عنوان اختلاف . حاصل