اين باب ، اختلاف بسيارى كردهاند و يكى توثيقِ شخصى كرده و ديگرى تضعيفش كرده ، بلكه يك شخص در يك كتاب توثيق كرده و در كتابى ديگر تضعيف كرده چنان كه به تفصيل گذشت . و گاه هست كه شخص واحد ، نقيضين از او سر زده در موضعين . و مشهور است كه الإنسان الواحد يناقض نفسه في زمانين . اگر كسى گويد : تناقض نيست هرگاه اتحاد زمان و مكان نباشد . جواب آنكه : اين فايده ندارد زيرا كه سبب حيرت مجتهد مىشود ، خصوصاً هرگاه تقديم و تأخير تاريخ را نداند با آنكه در آن زمان مستمر توثيق و تضعيف واقع شده پس زمان واحد است فتأمّل . و در رجال در باب مخالف مذهب نيز توثيق واقع شده مثل على بن حسن بن على بن فضّال كه توثيق او كردهاند ، با آنكه فَطَحى است . و همچنين ابراهيم بن عبد الحميد ، چنان كه گذشت شيخ او را در فهرست توثيق كرده [1] و در رجال فرموده كه فطحى است ! [2] و فضل بن شاذّان ، گفته كه او صالح است . ديگر اسحاق بن عمّار ، علَّامه فرموده كه « ثِقَة مِن أصحابنا روى عن الكاظم و الصادق عليهما صلوات الله » و حال آنكه فَطَحى است . و شيخ فرموده كه ثقه است ! و اسحاق بن حريز را ثقه شمردهاند و حال آنكه واقفى است . و اسحاق بن ابى حذيفة الكاملى الخراسانى را از ثقات دانستهاند ، و حال آنكه او را عامّى مذهب هم گفتهاند . و اگر بعضى از امثال اينها به لفظ توثيق واقع شده باشد ، توجيه پذير هست ، بدين وجه كه [ وى را ] موثّق اراده كنيم نه ثقه كه حديثش صحيح باشد ، هر چند خلاف ظاهر است . امّا بعضى نادر ، كه ثقه گفتهاند ، توجيه پذير نيست و روايات [ و ]
[1] فهرست ، ص 7 ، شماره 12 . [2] اختيار معرفة الرجال ، ج 2 ، ص 744 ، شيخ فرموده واقفى است .