إسم الكتاب : غنا ، موسيقى ( عربي - فارسي ) ( عدد الصفحات : 884)
اطراب تنها در غنا معتبر باشد ، غناست و حال آنكه در عرف اگر چه ترجيع هم با او باشد او را غنا نمىگويند و ترجيع هم مراتب دارد و مقول به تشكيك است . و گاه هست كه به سر حدّى مىرسد كه در عرف هم غنا مىنامند و الَّا هر ترجيع با صوت حسن حزين مىباشد ، امّا او را غنا نمىخوانند و حرام نيست . اگر كسى گويد كه : اهل لغت و فقها غنا را به ترجيع صوت مطرب تفسير كردهاند و ايشان اعرف به لغاتاند . جواب آنكه : فرقهء ثانيه كه مناط اعتبار غنا را بر عرف گذاشتهاند ، باز از فقها و ارباب لغتاند . چه ، دانستى كه كلام شهيد ثانى در شرح شرايع ، اشعار بر اين دارد . آنجا كه گفته : « و ردّ بعضهم إلى العرف ، فما سُمّي [ في العرف ] غناء محرّم و إن لم يُطْرِبْ » [1] و تفسير غنا به آن معنا كه در عرف غنا گويند ، اولى دانسته و تحسين نموده و اين كلام موافق دستور اللَّغة و كنز اللَّغة است و جواب از اينكه قول شهيد ثانى « إنْ لَمْ يُطْرِبْ » اشعار بر اين دارد كه اگر مطرب باشد حرام است ، گذشت و در روضه نيز گفته : « الغناء هو مدّ الصوت المشتمل على الترجيع [ المطرب ] أو ما سُمّي في العرف غناءً » . [2] اگر كسى گويد : از جانب فرقهء اولى كه خواندن قرآن و شعر در اثناى ذكر ، غزالى اطلاق غنا بر آن كرده . جواب آنكه : فرقهء ثانيه جميع افراد غنا را [ حرام ] نمىدانند و اين غناى مباح است . چنانچه گذشت . و مؤلَّف كه جميع افراد غنا را حرام مىداند ، رأى او اين است كه آنچه قرّاء و ذاكرين و مرثيه خوانان مىخوانند ، غنا نيست ،
[1] مسالك الافهام ، ج 1 ، ص 165 . [2] شرح لمعه ، ج 3 ، ص 212 .