وجود صحّت طرح كنند اول موجب ترجيح بلا مرجّح چه اين احاديث يا صحيح است يا ملحق به صحيح يا متواتر المعنى است پس به بعضى عمل كردن و بعضى را طرح كردن ترجيح بلا مرجّح است . و از ثانى لازم مىآيد طرح احاديث صحيحه با وجود امكان عمل و جمع بدون طرح ؛ حال آنكه دانستى كه ضعف سند وقتى كه مؤيَّد به احاديث متكاثره باشد كه در حقيقت متواتر المعنى و لا أقل مستفيض است قصورى ندارد . خصوص بنا بر مذهب متقدّمين كه جميع احاديث كتب اربعه كه صاحبش تأويل آن نكرده باشد ، به آن عمل مىتوان كرد ، به تخصيص وقتى كه به سر حدّ استفاضه و اشاعه رسيده باشد . بنا بر طريقهء متأخّرين هم به مراعات توثيق راوى محتاج نيست . و همچنين از حديث دوازدهمِ فصل ثانى كه در آن مذكور است كه راهگذران از حُسن صوت حضرت امام زين العابدين صلوات الله عليه بيهوش مىشدند ، جواب گفتهاند كه احتمال دارد كه واسطهء تذكير و موعظه باشد كه از كلام امام مستفاد مىشده ، نه آنكه به آواز خوش مىخوانده ، ردّ اين جواب كرده كه در حديث مذكور است كه « فَصَعِقَ مِنْ حُسْنِ صَوتِه » پس ديگر كى تاب اين توجيه را دارد ؟ و ديگر آنكه اگر به اعتبار آن باشد كه ايشان مىگويند مىبايست « من حسن كلامه » يا « من حسن محاورته و نطقه » و امثال اين عبارات كه آواز در او فهميده نشود بگويد ، زيرا كه آن قسم را حسن محاورت و حسن كلام مىگويند نه حسن صوت و اين بديهى است . ديگر آنكه مكرّر گفته شد كه در دلايل نقليه به ظاهر متبادر استدلال مىكنند . و احتمال خلاف ظاهر در آيه و حديث منافى استدلال به آن نيست . و اينكه مشهور است كه « إذا قام الاحتمال بطل الاستدلال » در دلايل عقليه و مقام برهان است كه علوم عقليه و اعتقاديه است نه مسايل فروعى كه در آنها