هست و اين كه بگويند در اين مقام متضمّن ترك نماز مىشود چنين حكمى به خلاف سه شبر و نيم نفع نمىكند چه لازم مىآيد كه اگر كسى هشت شوط طواف كند جايز باشد زيرا كه هفت در ضمن هشت است . مصراع < شعر > چون كه صد آمد نود هم پيش ماست < / شعر > اگر كسى گويد : سكوت مفيد حصر است در مقام بيان ، خصوص در عدد كه هرگاه شارع گويد طواف هفتم است يعنى زياده نمىباشد . مىگوييم : همچنين در حديث صحيح است كه آب كثير كه به ملاقات نجاست نجس نمىشود سه شبر در سه شبر است يعنى لا ازيد . پس چرا به حديث صحيح عمل نكردهاند و به حديث غير صحيحِ زياده بر سه عمل كردهاند ؟ و همچنين حديث « إذا التقى الختانان وجب الغسل » كه به اصطلاح متأخرين صحيح نيست چه ، در كتب معتبره مسطور است كه اصحاب اختلاف كردند كه آيا به مجرد التقاى خِتانَيْن غسل واجب مىشود يا نه . از عايشه پرسيدند ، گفت : « فعلت أنا و رسول الله فاغتسلنا » . اصحاب ما رضوان الله عليهم به اين عمل كردهاند ، امّا جواب خاص كه فرقهء اولى از خصوص حديث فصل دوم كه دليل فرقهء ثانيه است گفتهاند آنكه مراد از ترجيع كه معصوم فرموده ، در حديث اول از فصل ثانى كه « رجّع صوتك بالقرآن » [1] گردانيدن آواز در گلو نيست ، بلكه معناى ديگر دارد و اين تأويل ، به غايت بعيد و از معنا دور است و جواب ديگر از اين حديث گفتهاند كه اين حديث ضعيف است ، و ردّ اين جواب از فرقهء ثانيه مكرّر گذشت . ديگر آنكه فرقهء ثانيه را مىرسد كه بگويند ما مذهب متقدّمين اخباريّين داريم و احاديث
[1] در كافى ، ج 2 ، ص 451 ، ح 13 « رجِّعْ بالقرآن صوتك » ضبط شده است .