اگر كسى گويد : كه اين جماعت ، ترجيع مىكنند و معصوم ترجيع نمىكند ، بنا بر اين كه غناست و حرام است . جواب اينكه : اين دعوى را ثابت بايد كرد ، چه به مجرّد دعواى بى دليل ، مسموع نيست كه « من تعوّد أن يصدّق به غير دليل فقد انخلع عن فطرة الإنسانية » چرا كه خصم در اين مقام ، منصبِمنع دارد . و هرگاه غنا به حسب عرف اعتبار شد يا آنچه مقارن فسق باشد ، فرقهء ثانيه ترجيع اعتبار نمىكنند با آنكه در حديث ، امر به ترجيع در قرآن شده پس حرمت مطلق غنا كه مدّعاى فرقهء اولى است نمىرسد . و ديگر خصم را مىرسد كه بگويد غنا در قرآن حرام نيست كه از معصوم سر زند . و در مؤلَّفات بعضى از فضلا بدين عبارت به نظر رسيد كه عمران بن الحصين مطربى خوش الحان بود از آنِ رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم چنان كه منقول است در اخبار ، كه مطربان رسول صلى الله عليه و آله و سلم چند نفر بودند : يكى از ايشان حضرت امير المؤمنين صلوات الله عليه ، ديگرى جعفر طيّار ، ديگر حسان بن ثابت ، ديگرى عبد الله بن مسعود ، ديگر عمران بن الحصين و غير ايشان از آنها كه قرائت قرآن به الحان خوش كردندى و اشعار موحّدان عرب به ترانه گفتندى . و بعضى به اين آيهء كريمه چنين استدلال كردهاند : * ( « أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ . وَتَضْحَكُونَ وَلا تَبْكُونَ . وَأَنْتُمْ سامِدُونَ » ) * [1] يعنى آيا از اين حديث كه عبارت است از سماع در ذكر و حركاتِ شوقى اهل ذكر ، تعجّب مىنماييد و مىخنديد و استهزاء و ريشخند مىكنيد ، چنانچه جمعى از غافلان و مرده دلان چون حالات ذوقى و حركات شوقى اهل ذكر و سماع مىبينند ، تعجّب مىكنند و مىخندند كه او ديوانه شده ، حق تعالى مىفرمايد كه اگر شعور داشته باشند ، بايد اين جماعت غافلان بر حال خود گريه كنند نه خنده ، و حال آنكه