يعط امّتي » و نفرموده : « كلّ واحد من امّتي » تا بايد كه اين سه صفت در هر كه از ايشان يافت شود و از اين حديث نيز معلوم مىشود كه صوت حسن ، نعمتى است و اين صغرى است و به مضمون * ( « وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ » ) * [1] اظهار نعمت اگر واجب نباشد ، مستحب خواهد بود و اين به منزله كُبراست . نتيجه آنكه خواندن به آواز خوش كه اظهار نعمت است واجب يا لا أقل مستحب خواهد بود . پانجدهم : از ابى بصير منقول است كه امام به حق ناطق ، جعفر بن محمد الصادق عليهما السلام در تفسير كريمهء * ( « وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا » ) * [2] فرمودند : « هُوَ أنْ تَتَمَكَّث فيه و تُحْسِن به صَوتكَ » [3] يعنى ترتيل قرآن عبارت از اين است كه به تأنّى بخوانى و نيكو گردانى صوت خود را به آن . يعنى قرآن را به آواز خوش بخوانى ، و تفسير اين آيه بدين روش منافى تفسيرى نيست كه در من لا يحضره الفقيه فرموده كه : ترتيل قرآن ، حفظ وقوف است و اداى حروف ، چه تواند بود كه هر دو معنا داشته باشد . وقتى منافات دارد كه حصر در احد معنيين باشد يا دو معنا متنافى باشد ، و اگر قرآن چنين نباشد كه چند معنا داشته باشد كى صادق است ، آيات * ( « لا رَطْبٍ وَلا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ » ) * [4] و * ( « ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ » ) * [5] و * ( « وَنَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ » ) * [6] و روايت : « خُذْ من القرآن ما شئت » بعضى به صريح و بعضى به كنايه و بعضى به منطوق و بعضى به مفهوم موافق و به مفهوم مخالف باقسامه از مفهوم شرط و غايت