جواب آنكه : مراد آن است كه قرآن بخواند به حسن صوتى كه مقدورش باشد * ( « لا يُكَلِّفُ الله نَفْساً إِلَّا وُسْعَها » ) * [1] و * ( « لا يُكَلِّفُ الله نَفْساً إِلَّا ما آتاها » ) * [2] ، يعنى بايد بى اهتمام نباشد و به قدر مقدور خوب بخواند و به حسن صوت اگر بخواند خوبتر خواهد بود . لا اقل جواز حسن صوت مىرسد . حاصل آن كه وجوب به دليل خارج از مفهوم اين حديث چون به در رفت ، اصل جواز غنا كه مدّعاى فرقهء ثانيه است ؛ بلكه استحباب هم ، چنان كه بعض علماى اعلام به آن رفتهاند ؛ مىرسد . اگر قايلى گويد : تحسين صوت در قرآن چنان كه شيخ ابو على طَبْرِسى اين حديث [ را ] براى اثبات آن آورده غير غناست . جواب آنكه : حسن صوت اعمّ از غناست ، پس شامل غنا خواهد [ بود ] با آنكه در اين حديث ملامت كردهاند كسى را كه به تحسين و تزيين نخواند ، و به لفظ غنا واقع است . پس كسى را نمىرسد كه در اين مقام بگويد : عام دلالت بر خاص ندارد . و ديگر آنكه حسن صوت با لحن ، چنان كه از بعض احاديث مفهوم مىشود و با ترجيع ، چنانچه از بعض احاديث ديگر كه « اقرؤوا القرآن بألحان العرب » [3] و « رجّع صوتك بالقرآن » [4] ، از مجموع مستفاد مىشود كه غنا در قرآن چنانچه فرقه ثانيه مىگويند جايز است . و اگر بگويى : صوت حسن ، غنا نيست . جواب آنكه : فرقهء ثانيه همين مىگويند كه صوت حسن متعارف اين روزگار كه فرقهء اولى آن را غنا مىدانند ، غنا نيست و جايز است و سيد مرتضى