و ترجيع را در اين حديث ، تأويل كردن به معنى ديگر غير ترجيع متعارف كه در تعريفِ غنا مأخوذ است بدون قرينهء داعى بر تأويل ، خلاف ظاهر است ، چه معصوم به مقتضاى « نَحْنُ قَوم فُصَحاء » [1] حكم شرعى تعليم دهد . الغاز و تعميه كه تعقيد و مُخلِّ به فصاحت است نمىآورد ، بلكه مراد ترجيع متعارف است ؛ مگر اينكه بگويند كه غناى در قرآن ، فرد غناىِ حرام نيست ، چنان كه بعضى گفتهاند . و معرّفى كه اقتصار بر ترجيع كرده است ، تعريف مطلق غنا كرده اعم از غناى حلال يا حرام . سوم : بعضى از فقها ، اقتصار بر اطراب كرده اند و گفتهاند غنا ، صوت مطرب است . چنانچه از قاموس اين تعريف نيز مستفاد مىشود ، آنجا كه مىگويد : « الغِناءُ كَكِساء مِنَ الصَّوتِ : ما طُرِّبِ بِه » . [2] و تفسير طرب در قاموس چنين كرده : « الطَّربُ محرِّكةً : الفرحُ وَالحُزْنُ » . [3] و در صحاح : الطَّربُ : خِفّة تُصيبُ الإنسانَ لِشِدَّةِ حُزْنٍ أو سُرورٍ . [4] يعنى : طرب ، سَبُكى است كه به انسان مىرسد ، از جهت بسيارى اندوه يا از شدّت خوشحالى . و حق اين است كه طرب ، كيفيتى است كه عارض مىشود انسان را و آن لذّتى است به درد آميخته . اگر كسى گويد كه : درد ، الَم است . چه قسم ، با لذّت كه ضدّ اوست