كه مخالفت كند با كتاب خدا و با حديث حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و سلم ، پس بتحقيق كه آن كس كافر شده است . پس از آنچه بيان كرديم معلوم مىشود كه جايز نيست كه به اين حديث كسى عمل كند ، اگر اين حديث به معناى غنا باشد . جواب چهارم آنكه اين حديث اگر به معناى غنا كردن باشد مخالفت دارد با احاديث صحيحه و غير آن از احاديث كه مذكور شد . پس اين طور حديثى طرحش لازم باشد كه اگر كسى طرح اين حديث نكند مىبايد كه طرح احاديث صحيحه كه مذكور شد بكند ؛ چه همهء آن احاديث دلالت مىكند بعمومها به اينكه غنا كردن در قرآن حرام است همچنانكه دانستى و دو حديث ديگر مذكور شد كه صريحاً دلالت مىكرد بر اينكه غنا كردن در قرآن حرام است و آن دو حديث موافق آيات قرآنى بود و اگر چه آن دو حديث از احاديث صحيحه نبود امّا موافقت با احاديث صحيحه داشت و به مراتبْ راويان آن دو حديث بهتر از على بن ابى حمزهاند . و دانستى كه همچنين حديثى مخصّصِ قرآن نمىتواند شد ، و معلوم است كه مخصّصِ احاديث صحيحه هم نمىتواند شد خصوصاً هرگاه اين حديث مخالف مذهب شيعه باشد ، اگر به معناى غنا كردن باشد . جواب پنجم آنكه اين حديث اگر به معناى غنا كردن باشد مخالف اتّفاق علماى شيعه است رضوان الله عليهم اجمعين و حديثى كه چنين باشد طرحش لازم است همچنانكه از بعضى احاديث مستفاد مىشود . و شيخ طَبْرِسى عليه الرحمة كه از اكابر مفسّرين و محدّثين شيعه است در كتاب احتجاج مىفرمايد كه :