ايشان از اين هم تمادى نمودهاند و قايل شدهاند كه خوانندگى كردن حلال است هيچ كس از سنّيان به استحباب آن قايل نيست همچنين كه گذشت . بدانكه آنچه در اين مختصر مذكور شد بعضى است از دلايل بر حرمت غنا و تمام آن را اگر كسى نقل كند ، سخن به طول مىكشد و معلوم است كه اگر كسى را شيطان از راه حق دور نكرده باشد ، به آنچه در اين مختصر مسطور گرديده بلكه به كمتر از آن هم طريق حق را مىيابد و اگر كسى به اغواى شيطان از درِ نافرمانى خدا و رسول صلى الله عليه و آله و سلم در آمده باشد بيش از اين هم به او نفعى نخواهد رسيد ، * ( « وَالله يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ » ) * . [1] خاتمه در بيان بعضى از احاديث كه بعضى مستند خود ساختهاند در مباح بودن غنا بلكه در سنّت بودن غنا در قرآن ، و جواب آن بدانكه احاديثى كه بعضى از مايلين غنا خيال كردهاند كه از آن مباح بودن غنا كردن در قرآن بلكه استحباب آن بيرون مىآيد سه قسم است : اوّل آنكه در آن عبارت ترجيع واقع است و آن يك حديث است ؛ دويم آنكه در آن عبارت حزن واقع است و در آن سه حديث است ؛ سيم آنكه در آن حسنِ صوت واقع است و آن چند حديث است و هيچيك از آن احاديث از حديث ترجيع و حديث حزن و حديث حُسنِ صوت صحيح نيست ؛ بلى چند حديث در آن ميان از احاديث سنّيان هست و چون در ذكر همهء آن سخن به طول مىكشد ، ما در اين مختصر آن يك حديث را كه در آن لفظ ترجيع واقع است ذكر مىكنيم و از هر يك از احاديثِ حزن و حُسن صوت اكتفا به ذكر يكى مىكنيم و جواب آن را