اللعنة و حمّاد و ابراهيم و شعبى را نام مىبرد و مىگويد كه : غير ايشان هم از فقهاى كوفه ، همه غنا را حرام مىدانند و خلافى نيست در ميان ايشان در حرمت غنا . بعد از آن مىگويد كه : نمىدانيم ما خلافى در اين مسأله در ميان فقهاى اهل بصره ، نيز . پس اى عاقل نظر كن به اين كلمات و ببين كه علماى سنّى هم در باب غنا چه مىگويند و مىتوان گفت كه نزديك به آن هست كه اگر كسى قايل شود كه غنا در قرآن مستحب است ، انكارِ اجماعِ ملَّتِ اسلام نموده . و در كتاب إغاثة اللَهفان از شافعى نقل مىكند كه او ( يعنى شافعى ) در كتاب أدب القضاء در باب غنا مىگويد كه : مَنِ اسْتَكْثَرَ مِنْه فَهُوَ سَفيهء ، تُرَدُّ شَهادَتُه . [1] يعنى : كسى كه بسيار بشنود غنا را يا بسيار كند غنا را ، پس آن كس سفيه است و مردود الشهادة است . و كلام طيبى در شرح مشكات مشعر است به حرمت غنا ، و شيخ عزيز نسفى در كتاب تصفية القلوب مذمت جمعى از صوفيه كه به خوانندگى مشغول مىشوند و ديگر عملها مىكنند به اين عبارت كرده كه : افتخار ايشان به آشنايى ظَلَمه و مباهات ايشان به تحصيل خرقه و لقمه تا آنجا كه مىگويد كه عادت ايشان و قاحت و بى حيايى و عبادت ايشان خوانندگى و نغمه سرايى . و بعضى ديگر از سنّيان خوانندگى را مكروه مىدانند و بعضى ديگر از
[1] إغاثة اللَهْفان ، ج 1 ، ص 227 ، الباب الثالث عشر في مكائد الشيطان التي يكيد بها بني آدم .