يعنى : مدِ صوتى كه مشتمل است بر ترجيع مطرب ، ( يعنى خوانندگى كردن ) فاعلِ آن فاسق و مردود الشهادة است ؛ خواه اين خوانندگى در شعر باشد و خواه در قرآن . فايده اگر كسى بر بعضى مصنَّفات اين مرد ديندار مطَّلع شود و نهايت احتياط او را بفهمد ، خواهد دانست كه تا حرمت چيزى محقَّق نباشد مردى با آن احتياط حكم به حرمت آن نخواهد كرد . و از جملهء چيزهايى كه مؤيّد اين مطلب است يكى اين است كه هيچ كس از علماى شيعه در وقتى كه حرمت غنا را ذكر مىكند نگفته كه « على قولٍ » يا « على الأشهر » يا « على الأحوط » يا كلمهء ديگر كه دلالت كند به مباح بودن آن در قرآن يا به سنّت بودنِ آن در قرآن كسى از طايفهء شيعه قايل بوده ، بلكه به جاى آنْ بعضى از علما نقل اتّفاقِ طايفهء اماميه كردهاند بر حرمت غنا همچنانكه زود باشد كه بدانى ، إن شاء الله تعالى . به هر حال همين شيخ صاحب كمال در كتاب نافع مىفرمايد كه : الخامس : الأعمال المحرَّمة ، كعمل الصُوَرِ المجسّمة ، و الغِناء . [1] يعنى : پنجم از محرّماتْ عملهاى حرام است همچون بت تراشيدن و امثال آن و خوانندگى كردن . فايدهء اخرى بدان اى عزيز كه اينكه از يك كس قولى كه نقل مىشود گاه هست كه از دو كتاب يا بيشتر از آن ايراد مىشود ، وجهش آن است كه بدانى كه مسألهء غنا در قرآن مثل بعضى از مسايل نيست كه بعضى از علما را در آن در كتابى رأيى
[1] المختصر النافع ، ص 140 ، كتاب التجارة ، الفصل الأوّل فيما يُكتسب به .