عدول معيّن مىكنند و نمىدانند كه استيجار حج و صوم و صلاة و اخراج زكات و بناء مساجد و ساير خيراتى را كه به عمل مىآورند ، اصلا محسوب نمىشود ( 1 ) . و بعضى به محض اين كه مىشود [ مىشنود ] كه در مسأله خلاف است تجرّى مىنمايند و نمىدانند كه اين آخر اعمال است . اگر در هيچ امر احتياط نكنند ، بايد در اين عمل احتياط بكنند ، وانگهى كه قول به عدم اشتراط عدالت ، ( 2 ) خلاف مشهور و مخالف ادلَّهء شرعيّه است . دوّم - وصيّت است ( 3 ) از براى غير . مثل اين كه فلان عمارت بعد از وفات من از تو باشد و يا فلان مبلغ را از مال من به فلان شخص بدهيد . و صيغهء وى [ آن ] اين است كه موصى بگويد : « أوصيت لك هذه الدّار » ( 4 ) . يعنى : وصيّت كردم به تو اين عمارت را . پس او نيز بگويد : « قبلت الوصيّة » .