حديثى را ( 1 ) كه علماء مقبولش ناميدهاند مكرّر مىشنوند و در گوشهء أحكام مجتهدين عظام مىبينند كه علماء ديگر نوشتهاند و مع هذا حكم مجتهد را مايهء أخذ جيفه دنيا مىگردانند و اعتبارش را منوط به او مىنمايند كه اگر آن بىچاره مظلوم ، پولى داد حكم او را انفاذ مىكنند بلكه اگر از طاغوت باشد نيز ، انفاذ مىكنند و الَّا فلا . از جناب مولانا الأعظم آخوند ملَّا عبد الكريم ايروانى أعلى الله مقامه شنيدم كه ايشان از مولانا الأعظم الآقا سيّد محمّد الطباطبائي الكربلائى كه أعلم علماء عصر خود بوده ، شنيده بودند كه اين حديث را بر ظاهر خود حمل مىكرد و مىفرمود كه ردّ كننده حكم مجتهد حقيقة مثل مشرك و مرتدّ است ( 2 ) اگر چه ساير علماء گويا حمل بر مبالغه مىنمايند . و صيغهء قضا « قضيت بذلك و حكمت بذلك » است . و معنى هر دو ، حكم كردم به اين امر و اشاره به محلّ نزاع متخاصمين نمايد و به هر زبان باشد ، كافى است . عربيّت لازم نيست و همچنين ماضويّة : پس امر نيز كافى است ( 3 ) مثل اين كه به مدّعى عليه بگويد : تسليم كن اين مال را به مدّعى و يا مدّعى را گويد : اخذ كن اين مال را از او .