responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دوازده رسالهء فقهى دربارهء نماز جمعه از روزگار صفوى ( فارسي ) نویسنده : رسول جعفريان    جلد : 1  صفحه : 43


آن را نزد تاجرى گذاشتم تا تجارت كند و سودى از آن به من برساند تا منّت مخلوقى را بر دوش نكشم . با سودى كه از آن پول به من مىرسيد ، بسنده مىكردم و با قناعت ، با همان پول سير مىشدم ؛ انفاق بيش از حد هم نداشتم . خود را راضى داشتم از اين كه مروّت بخشش را نداشته باشم ؛ چرا كه مىديدم ، مروّت عفاف ، بيش از مروّت - داشتن و بخشيدن است . آن چنان كه امام باقر فرمود : گذشت شخص از آنچه در دستان مردم است ، بهتر از گذشت شخص در بذل و بخشش است ؛ و مروّت صبر در حالت فقر و نياز و عفاف و بى نيازى ، بيش از مروّت بخشش است . و بهترين دارايى ، اعتماد به خدا و بى توجهى از داشتهاى ديگران است . چنان كه در حكمت فارسى آمده است :
< شعر > چندان كه مروت است در دادن در ناستدن هزار چندان است < / شعر > بدين ترتيب سالها ، زندگى كرده ، مشغول تحصيل علم بودم و جز به آن نپرداخته ، تنها از چشمهء دانش بهره بردم ، تا آن كه خداى متعال به بركت حلال خورى و پيروى از پيامبر و خاندانش ، علم و حكمتى به من عطا كرد كه در مرتبهء مردان اين روزگار نبود . بيش از يك صد كتاب در علوم دينى نوشتم و آنچه را كه از خداى گرفته بودم ، به بركت معصومين ، در آنها به وديعت نهادم ؛ كتابهايى كه همهء آنها را بر مردم آشكار نكردم ، چرا كه كسى را نيافتم كه آنها را بفهمد . [ چنان كه به حضرت سجاد منسوب است كه ] من گوهرهاى دانش خود را پنهان مىكنم ؛ تا مبادا نادانى حق را در آن ببيند و براى ما فتنه‌اى برپا كند .
در اين دوران ، به هيچ روى در پى شهرت و ريا نبودم ؛ آن گونه كه حتى راضى نمىشدم ، در همان حدى كه هستم ، مرا بشناسند . وضعيت خود را پنهان مىكردم ؛ چرا به يقين مىدانستم كه شهرت و موقعيت ، و بال خواهند شد ؛ و شخص را از عبادت بى دغدغه باز مىدارند ، بلكه با داشتن شهرت و موقعيت ، در هيچ شرايطى ، انسان روى خوشى نخواهد ديد ؛ به ويژه اگر با رياست قرين شود كه البته چيزى جز عقوبت نزديك در پى آن نخواهد بود ؛ حتى اگر آن شخص از عقوبت در مال و دارايى ، در امان بماند .
در آن وقت ، من نماز جمعه را به طور پنهانى ، با شمار اندكى از يارانم برگزار مىكردم ، چرا كه نماز جمعه را واجب عينى دانسته و در ترك آن ، از خداى خود در هراس بودم . در آن زمان ، در شهر من ، جز من كسى اقامهء جمعه نمىكرد تا من نيز همراه مردم به وى اقتدا كنم ؛ چه آن صورت ، براى من بهتر بود تا اين كه خود امام باشم . سالها گذشت تا افرادى هم كه در دور دست بودند ، بر اين مطلب واقف گشتند و در روزهاى جمعه حاضر به نماز جمعه شدند و مرا شناختند و بر احوال و اوضاع من آگاه شده و از تأليفات و نوشته هايم كه مانند آن در دستان مردم نبود و بر اساس كتاب و سنت نوشته شده بود ، بهره بردند . پس از آن نام من در شهرها انتشار يافت و خبر رياست من كه خود از آن در خشم بودم ، به ديگران رسيد .

43

نام کتاب : دوازده رسالهء فقهى دربارهء نماز جمعه از روزگار صفوى ( فارسي ) نویسنده : رسول جعفريان    جلد : 1  صفحه : 43
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست