نام کتاب : حياة ابن أبي عقيل العماني نویسنده : مركز المعجم الفقهي جلد : 1 صفحه : 44
از استادمان أبا عبد الله رحمت الله عليه ( شيخ مفيد ) شنيدم كه أين مرد رحمت الله عليه را مورد ستايش فراوان قرار مىداد . سپس از دو تن از استادانش يعنى حسين ( گويا حسين بن عبيد الله غضائري بأشد ) از أحمد بن محمد ، ومحمد بن محمد ، از أبو القاسم جعفر بن محمد ( ابن قولويه ) نقل مىكند كه گفت : حسن بن علي بن أبي عقيل نامه أي به من نوشت واجازه كتاب المتمسك وساير كتابهايش را به من داد . سپس نجاشي مىگويد : كتاب الكر والفر أو را بر استادمان أبو عبد الله ( شيخ مفيد ) رحمه الله قرائت نمودم ، كتابي است در امامت . در گفتار نجاشي چند نكته هست كه بايد توضيح دهيم أول اينكه نام پدر عماني را على دانسته نه عيسى كه شيخ طوسي . ضبط كرده است . دوم اينكه كنيه أو را " أبو محمد " ثبت نموده ، ولى شيخ " أبو علي " ضبط كرده است . گويا ضبط نجاشي درست تر بأشد . زيرا كنيه حسن بيشتر أبو محمد است . شايد همين معنى موجب شده كه شيخ أو را در دو باب ذكر كند ، ودر باب آخر بگويد به نام أو دست نيافته أم . بنابر أين شيخ نام پدر " على " را كنيه أو دانسته وأبو علي خوانده وبه جاى على ، عيسى ضبط كرده است . سوم اينكه در عبارت رجال جاپ بمبئي كلمهاى بدين گونه هست " يحيز لي " كه مىتوان " يجيز لي " خواند ، يعنى طي نامه أي اجازه روايت كتابهايش را به من داد ، وهم ممكن است " يخبرني " بأشد . يعنى ابن أبي عقيل طي نامه أي از كتاب المتمسك وساير كتابهايش به من خبر داد . در هر صورت كه بأشد أو معاصر جعفر بن محمد قولويه بوده ودر طبقه أستاذ استادان شيخ مفيد قرار داشته است . به همين جهت نيز به گفته نجاشي ، شيخ مفيد كه ازوى خبر داشته ، أو را مورد ستايش بسيار قرار مىداد ه است . ابن شهرآشوب در " معالم " كه به عنوان تتمه فهرست شيخ طوسي نوشته است ، وبيشتر تحت تأثير شيخ قرار دارد تا نجاشي ، عبارت شيخ در باب " كنى " راد در شناخت أو آورده است . علامه حلى عبارت نجاشي وشيخ را با هم تلفيق كرده ومىگويد : حسن بن علي در گفته نجاشي وحسن بن عيسى در سخن شيخ يك نفر است وبه أو ابن أبي عقيل عماني حذاء مىگويند كه فقيهى موثق ومتكلم مىباشد . أو را است كتابهائى در فقه وكلام . كتاب المتمسك بحبل آل الرسول أو مشهور است ، ونسخه آن در نزد ما موجود است ما أقوال أو راد در كتب .
44
نام کتاب : حياة ابن أبي عقيل العماني نویسنده : مركز المعجم الفقهي جلد : 1 صفحه : 44