است ؛ لكن استعباد قسم اول به قهر و تغلَّب مستند ، و در ثانى به خدعه و تدليس مبتنى ، و اختلاف تعبير آيات و اخبار كه در قسم اول « عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرائِيلَ » و « اتّخذتهم الفراعنة عبيدا » ، و در قسم دويم « اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَرُهْبانَهُمْ أَرْباباً » فرمودهاند ، ناظر به اين معنى و فى الحقيقة منشأ استعباد [ قسم اول تملَّك ابدان و منشأ ] قسم دوم تملَّك قلوب است . [ پيوستگى استبداد سياسى و استبداد دينى ] و از اينجا ظاهر شد جودت استنباط و صحت مقالهء بعض از علماى فن [1] كه استبداد را به سياسى و دينى منقسم و هر دو را مرتبط به هم و حافظ يكديگر و با هم توأم دانستهاند . و هم معلوم شد كه قلع اين شجرهء خبيثه و تخلَّص از اين رقّيّت خسيسه - كه وسيلهء آن فقط به التفات و تنبّه ملَّت منحصر است - در قسم اول ، اسهل و در قسم دوم در غايت صعوبت و بالتّبع موجب صعوبت علاج قسم اول هم خواهد بود . روزگار سياه ما ايرانيان هم به هم آميختگى و حافظ و مقوّم همديگر بودن اين دو شعبهء استبداد و استعباد را عيانا مشهود ساخت ، و كشف حقيقت اين به هم آميختگى و متقوّم به يكديگر بودن اين دو شعبه و جهت صعوبت علاج شعبهء ثانيه و سرايتش به شعبهء اولى ، بعد از اين در خاتمه ، در طىّ شرح قواى استبداد و طريق تخلَّص از آن خواهد آمد إن شاء اللَّه تعالى . و بالجمله ، تمكين از تحكَّمات خود سرانهء طواغيت امّت و راهزنان ملَّت ، نه تنها ظلم به نفس و محروم داشتن خود است از اعظم مواهب الهيّه - عز اسمه - بلكه به نصّ كلام مجيد الهى - تعالى شأنه - و فرمايشات مقدّسهء
[1] . ظاهرا مقصود مؤلف ، عبد الرحمن كواكبى در طبايع الاستبداد است .