إسم الكتاب : تنبيه الأمة وتنزيه الملة ( عدد الصفحات : 175)
و امّا نسبت به جهل مركَّب و خاصّه آنكه داستان لجاج و عناد و دو دستگى و هم چشمى و طرفيت و برسر حرف خود ايستادن و به لسان حال ، « النّار و لا العار » گفتن ، هم به ميان آمده باشد ، در كمال صعوبت و شايد به مسالكت [1] و مدارات و طرفيت نداشتن و موادّ لجاج و عناد و دوئيّت را از ميانه برداشتن تدريجا مبادى آن رفع ، و ممكن العلاج شود ان شاء اللَّه تعالى . فقط خصوص اشخاصى كه نه از روى اشتباه و جهالت ، بلكه به واسطهء غلبهء هوى و غرضانيّت با ساير ظالم پرستان همدست و در ابقاى شجرهء خبيثهء استبداد و استعباد رقاب ملَّت به هر بىدينى و شقاوت و بى رحمى و قساوت مقدم و مانند سائر فراعنه و طواغيت تا همه جا حاضرند ، جز يأس كلَّى و انقطاع آمال ملعونه ، علاج ديگرى براى امراض نفسانيه و اغراض شهوانيه متصوّر نباشد و معهذا مقابله و تعرّض شخصى به آنان هم هر چند موجب تنّبه [2] ملَّت و تحذّر از مكائدشان است ، باز هم ترك آن و اكتفا به همان كلَّيّات گوئى از جهات عديدهء ديگر شايد اولى باشد ، و هو المسدّد للصّواب . [ 2 . علاج استبداد دينى با تهذيب نفس ] دوم : كه اصعب و اشكل همه و در حدود امتناع است ، علاج شعبهء استبداد دينى است ، چه ، بالضروره رادع و مانع از استبدادات و اظهار مرادات شهوانيه به عنوان ديانت به همان ملكهء تقوى و عدالت منحصر ، و جز اجتماع اوصافى كه در روايت « احتجاج » تعداد [ نموده ] و « صائنا