[ بهانه جوئىها با هدف حمايت از استبداد ] مع هذا كلَّه به خيال آنكه در چند صباح باقى ماندهء اعمارمان ، تطاول و چپاولمان كما كان باقى و استبدادات و استيثاراتمان محفوظ بماند ، با فراعنه و طواغيت امت و بر باد دهندگان مملكت و هدر كنندگان دماء و اعراض و اموال ملَّت ، موافقت كرديم ، و بلكه با غنيمان خارجى هم - كه استوار شدن اين اساس سعادت در ايران موجب هدر شدن تمام زحمات آنان است - همدست شديم و به برداشتن اين لجام تحديد از دهان ظالمين ، كمر همّت بستيم و به اختلاف مقتضيات اوقات ، هر روز نقشى تازه زديم . گاهى به غرض استحكام اساس استبداد خود و كاشتن [1] تخم فتنه و فساد در فصل دائر به نظارت هيئت مجتهدين عظام ، مسئلهء طراز اول را ، كه هميشه تعيين مصداقش محلّ تنازع و تشاجر و مايهء مخاصمه و اختلاف است ، عنوان كرديم ؛ و به اين هم قناعت نكرده ، براى اخراج مجلس شوراى ملَّى از تماميّت و ابطال رسميّتش داستان عدم عضويت ، و خارج المجلس بودن هيئت نظَّار را به ميان آورديم ، و با صراحت فصل دائر به نظارت در مطاعيّت و حاكميت امضاء و ردّ هيئت مجتهدين نسبت به مخالفت و موافقت مواد قانونيّه معنونه در مجلس با شرعيّات و بداهت اجنبى و متأخّر بودن اكثريت آراء از اين مطلب ؛ مع هذا به طمع فريب دادن و همدست نمودن ساده لوحان با خود ، شبههء واهيهء آنكه « با عضويت هيئت مجتهدين تصديقشان در