مخالفت و عدم مخالفت با شرعيّات ، مغلوب اكثريت خواهد شد » را القاء و چون به خرج كسى نرفت و واهى و مغرضانه بودنش بر هر ذى شعورى مكشوف بود ، حيلهء رفع مصحفيّهء ديگرى به غرض ابطال مشروطيّت رسميّه ابداء شد و با قيام ضرورت مذهب بر عدم مشروعيّت و حرمت اصل تصدّى غاصبين على كلّ تقدير ، مع ذلك به اميد همراهى ساده لوحان در اين مقصد و هدم اساس مشروطيّت رسميّه ، به اين وسيله پاى نوشتن لفظ « مشروعه » به ميان آمد ، و از براى نوشتن اين كذب بيّن آن هنگامه ها بر پا و به حسب صورت « اهتمام در مشروعيّت » اظهار [1] و واقع غرض ، هدم اساس تحديدى و الغاء لجام از دهان ظالمين بود . و بالجمله مادامى كه خود آنان در الغاى اين لجام و ابقاء طاغوتيّت خود به دسائس و حيل و تحريك موادّ اغتشاشات داخليّه و سرحديّه و ساير موجبات انصراف قلوب توسّل مىنمودند ، ما ظالم پرستان نيز از روى همان نقشه حركت و در هدم اين اساس سعادت فنون حيل و تزويراتى را - كه الحق سزاوار و در خور است نه تنها دهات معروفين عرب ، بلكه تمام حيله گران عالم به قصور باع خود از اين درجهء دهى و تزوير اعتراف كنند - بكار برديم . و بعد از يأس هر دو شعبهء استبداد از وصول به مقصد به اين گونه دسائس و حيل عمر و عاصيّه ، آنان به هدر دماء و اعراض و اموال مسلمين و احياء سيرهء ملعونهء چنگيزيّه اقدام ، و ما ظالم پرستان هم براى تصحيح اين شنايع - به منافى اسلاميّت ، و بلكه موجب خروج از ربقهء