بهر حال ، « مكَّى » مىباشد [1] و چند حكم فقهى ديگر در آن سوره ياد گرديده كه از آن جمله است آيهء 93 * ( وَأَوْفُوا بِعَهْدِ الله إِذا عاهَدْتُمْ وَلا تَنْقُضُوا الأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها ) * و از آن جمله است آيهء 116 * ( إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَما أُهِلَّ لِغَيْرِ الله بِه فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَلا عادٍ فَإِنَّ الله غَفُورٌ رَحِيمٌ ) * . 6 - در سوره هايى كه پيش از هجرت نزول يافته و آنها را بحسب اصطلاح « مكَّى » مىخوانند اگر به دقت مطالعه و احكام و ارادهء در آنها استقصاء گردد به احكامى چند بر خورد مىشود كه مؤرخان ، صدور برخى از آنها را در طى دورهء بعد از هجرت ياد كردهاند از جمله براى نمونه چند مورد زير آورده مىشود : الف - در سورهء « المدّثر » كه به قولى نخستين سورهء نازله مىباشد [2] آيات * ( قُمْ فَأَنْذِرْ وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ وَثِيابَكَ فَطَهِّرْ . وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ وَلا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ ) * و آيات * ( ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ . قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ ) *
[1] - شيخ طوسى در تبيان در آغاز اين سوره چنين گفته است « سورة النحل هى مكّية الَّا آية هى قوله * ( وَالَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللَّه مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا الآية . و قال الشعبى : نزلت النّحل بمكة الَّا قوله * ( وَإِنْ عاقَبْتُمْ إلى آخرها ( دو آيهء اخر سوره است ) و قال : قتادة من اول السورة إلى قوله * ( كُنْ فَيَكُونُ مكّى و باقيها مدنيّ و قال مجاهد : أوّلها مكّي و آخرها مدنيّ » چنان كه ديده مىشود بحسب نظر شيخ جز آيهء * ( وَالَّذِينَ ، تمام سوره مكى است و بحسب گفتهء شعبى فقط دو سه آيهء آخر سوره مدنى است . [2] در اين سوره چند آيه است * ( ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً كه گفتهاند در بارهء وليد بن مغيره نزول يافته است و اگر چنين باشد ناچار پس از آن واقعه بوده كه پيغمبر بر وى قرآن خوانده و او پس از انديشهء فراوان نام « سحر » بر آن نهاده است و بموجب اين آيات تهديد شده در صورتى كه آن چه پيغمبر بر او خوانده از سورهء « فصّلت » و يا از سورهء النّحل بوده پس چگونه اين سوره را نخستين سورهء نازله بشمار آوردهاند .