چون او اسلام را پذيرفت براى اهل اسلام قوتى زيادتر به همرسيد چنان كه بحسب ابرام و اصرار او نماز خواندن ، آشكار گرديد . عبارت بلعمى در اين مقام اين است « چون مسلمانان كم بودند در مسجد مكه نماز نيارستن كردن نه ايشان و نه پيغامبر و نماز اندر خانه كردندى پس چون عمر مسلمان شد چهل تن راست شدند مسلمانى آشكارا شد و پيغمبر صلَّى الله عليه و سلم به مزگت ( مسجد ) بيرون آمد و با ياران نماز كردى و خانه را طواف كردى و كسى سخن نيارستى گفتن » . از سال ششم يا هفتم بعثت ، پيغمبر ( ص ) با تمام بنى هاشم و بنى مطلب [1] مدت دو يا سه يا چهار سال در شعب ابى طالب محصور بودند و ابو طالب با كمال جد و مهربانى از آن حضرت نگهبانى و پشتيبانى مىكرد . قصيدهء بائيهء او كه يادگار آن روزگار است به خوبى حد حمايت او را از پيغمبر و جد و كوشش وى را در حفاظت و حراست آن حضرت روشن مىسازد براى نمونه چند شعر از آن قصيده ، گزيده و در اينجا آورده مىشود . < شعر > الا ابلغا عنى على ذات بيننا لؤيّا و خصّا من لؤىّ بنى كعب ألم تعلموا انّا وجدنا محمّدا نبيّا كموسى خطَّ فى اوّل الكتب افيقوا افيقوا قبل ان يحفر الثرى و يصبح من لم يجن ذنبا كذى الذّنب فلسنا و ربّ البيت نسلم احمدا لعزّاء من عظَّ الزمان و لا كرب < / شعر >
[1] مطَّلب برادر هاشم و هر دو با عبد شمس پسران عبد مناف مىباشند از يك مادر و نوفل بن عبد مناف هم برادر ايشان است ليكن از مادرى ديگر . عبد المطلب بن هاشم كه نامش شيبه بوده به مناسبت اين كه پس از فوت پدرش هاشم عمش مطلب او را از مدينه آورده بوده است قريش او را عبد المطلب مىخواندند .