ابن ابى ليلى : - هر كدام را بخواهم اختيار مىكنم و ديگر اقوال را كنار مىزنم . حضرت صادق : - اگر در موردى على ( ع ) حكمى كرده باشد بر خلاف ديگران آيا با او مخالفت مىكنى ؟ ابن ابى ليلى : - شايد قول او را ترك و از قول ديگران ، قولى را اختيار كنم . حضرت صادق : - پس اگر روز قيامت پيغمبر ( ص ) بگويد پروردگارا ابن ابى ليلى از قول من مطلع شد و با آن مخالفت كرد ؟ ابن ابى ليلى : يا ابن رسول الله من كجا و كى قول پيغمبر ( ص ) را مخالفت كردهام ! ! ؟ حضرت صادق ( ع ) : - آيا اطلاع دارى كه پيغمبر ( ص ) گفته است : « اقضاكم علىّ » ؟ ابن ابى ليلى : - آرى . حضرت صادق : - پس اگر در موردى بر خلاف على ( ع ) قضاء و حكم كنى آيا با پيغمبر مخالفت نكردهاى ؟ ابن ابى ليلى چون اين سخن بشنيد دگرگون شد و رنگ چهره اش زرد گشت و ساكت گرديد » بهر حال بر اثر اعتراف همهء صحابه به مقام فضل و علم على ( ع ) هر موقع در مسألهاى به اشكالى بر مىخوردهاند يا اختلافى ميان ايشان بهم مىرسيده براى حلّ اشكال و رفع اختلاف ناگزير على ( ع ) را مرجع قرار مىداده و به او مراجعه مىكردهاند و آن چه آن حضرت مىگفته فصل الخطاب و لازم الاتّباع بوده است . براى نمونه چند قضيه از اين قبيل كه به على ( ع ) مراجعه شده و از عقيده و قول آن حضرت متابعت به عمل آمده در اينجا ياد مىشود : 1 - ابن شهرآشوب اين مضمون را آورده است : « مردى از اهل يمن در مدينه با زنى زنا كرد پس عمر به رجم وى امر كرد على ( ع ) گفت : بر آن مرد « رجم » روا نباشد