اهل اسلام ، موقوف و به همهء ايشان متعلق و مربوط مىماند ، چنان كه عمر در بارهء « ارض سواد » ( كوفه و نواحى آن ) و « ارض مصر » و جز اين دو از ديگر زمينهايى كه در زمان او فتح شده همين كار انجام داده است . « از هر يك از اين دو وجه مىتوان پيروى كرد چه پيغمبر ( ص ) خيبر را غنيمت قرار داده و تقسيم كرده است : « زبير بن عوّام در بارهء مصر و بلاد شام چنين رأى داشته و به عمر گفته است . مالك بن انس همين مذهب را اختيار و از آن متابعت كرده است ليكن عمر سواد و سائر آن گونه اراضى را « فيء » دانسته و آنها را بر عامّهء اهل اسلام تا روز رستاخيز ، موقوف ساخته و اين رأى علىّ بن ابى طالب و معاذ بن جبل بوده كه عمر را گفتهاند و او به كار بسته است . سفيان سعيد همين مذهب را اختيار و پيروى كرده و اين رأى كسى است كه اختيار اين گونه اراضى را با امام مىداند تا اگر بخواهد آن را غنيمت قرار دهد و اگر نه با آن معاملهء « فيء » كند كه در هر سال بعموم مسلمين راجع باشد . . » 7 - مسألهء حدّ خمر ابو بكر شارب خمر را چهل تازيانه بيشتر نمىزده عمر نيز تا مدّتى به همين حدّ اقتصار مىكرده و از آن پس به اشارهء علىّ عليه السّلام هشتاد تازيانه براى حدّ شرب خمر مقرّر داشته و كار اين حدّ بر همين قرار ، استوار مانده است . راجع به حرمت خمر و كيفيّت صدور اين حكم آن چه با اين قسمت متناسب مىنمود در بحث « دورهء صدور » ياد گرديده در اينجا مناسب است در بارهء « حدّ شرب خمر » تا حدّى كه اين مسأله روشن گردد بحث و فحص به عمل آيد . پس بايد دانست كه آن چه از كتب سيره و كتب حديث عامّه و خاصّه استفاده مىگردد و مىتوان گفت قريب به اتفاق عامّهء مذاهب اسلامى مىباشد اين است كه : « حدّ شرب خمر »