مواردى براى اثبات معمول بودن استشاره و عمل بمفاد آن بى مناسبت نيست كه يادآور شويم كه مواردى هم نقل شده كه خليفهء اوّل و دوّم و بسيارى از صحابه اتّباع از سنّت را تأييد و تأكيد و عمل برأى را بطور تلويح يا بطريق تصريح نكوهش و تقبيح كردهاند . از جمله عبارت « أيّ سماء تظلَّنى و أيّ ارض تقلنى اذا قلت فى كتاب الله برأى او بما لا أعلم » [1] كه ابن حزم و جاحظ و ديگران از خليفهء اول نقل كردهاند . ابن ابى الحديد در كلمات منقول از خليفهء دوم اين كلمات را آورده است : « السّنّة ، السّنّة الزموها تنجكم من البدعة . . و انّ شرّ الامور محدثاتها و ان الاقتصاد فى السّنّة خير من الاجتهاد فى الضّلالة ، سنّت ، باز هم سنّت ؛ آن را ملازم باشيد كه همان شما را از بدعت نجات مىدهد همانا بدترين امور ، محدثات آنها مىباشد همانا اقتصاد در سنت از اجتهاد در ضلالت بهتر است . و همو در شرح خود بر نهج البلاغه چنين آورده كه عمر بر منبر گفت : « الا انّ اصحاب الرأي [2]
[1] - يوسف بن عبد البرّ ( متوفى 463 ) در كتاب « جامع بيان العلم و فضله » اين عبارت را از دو طريق نقل كرده و پس از كلمه « فى كتاب اللَّه » لفظ « به غير علم » آورده . [2] در محكىّ از « الفتيا » تاليف جاحظ اين كلمات بدين گونه آغاز شده « إيّاكم و اصحاب الرّأي فانّهم » و باز از كتاب « الفتيا » حكايت شده كه عمر گفته است : « إيّاكم و المكايلة . قالوا : و ماهى ؟ قال : المقايسة » .