إسم الكتاب : ادوار فقه ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 589)
با على ( ع ) خلوت كرد و بوى چنين گفت : « لنا الله عليك إن ولَّيت هذا الامر أن تسير فينا بكتاب الله و سنّة نبيّه و سيرهء ابى بكر و عمر » خدا گواه ( پشتيبان ما و به زيان تو ) باشد اگر در هنگام خلافت خود ، در ميان ما بكتاب خدا و سنّت پيغمبر ( ص ) و روش ابو بكر و عمر رفتار نكنى . على عليه السّلام پاسخ داد : « اسير فيكم بكتاب الله و سنّة نبيّه ما استطعت » . من تا بتوانم بكتاب خدا و سنّت پيغمبر ( ص ) رفتار مىكنم . پس با عثمان خلوت كرد و همان گفته را بوى گفت و عثمان به پذيرفت . آنگاه دوباره با على عليه السّلام به كنارى رفت و گفتهء پيش را تكرار كرد حضرت همان را كه نخست گفته بود باز پاسخ داد و گفت : « انّ كتاب الله و سنّة نبيّه لا يحتاج معهما إلى إجيرى احد . أنت مجتهد أن تزوى هذا الامر عنّى » با كتاب خدا و سنّت پيغمبر ( ص ) او به خودى و عادت و سيرهء كسى نياز نيست . تو كوشش دارى كه كار خلافت را از من دور سازى . « عبد الرحمن بار دوم با عثمان همان بگفت و هم چنان پاسخ بشنيد پس دست عثمان را بگرفت و با وى بيعت كرد . » و از جمله ابن الحديد در خبرى از ابو الطَّفيل چنين افاده كرده است : « انّ عبد الرّحمن قال لعليّ عليه السّلام هلمّ يدك . خذها بما فيها على أن تسير فينا بسيرة ابى بكر و عمر ، فقال : « آخذها بما فيها على أن اسير فيكم بكتاب الله و سنّة نبيّه جهدى » دست خود را بياور و خلافت را به پذير بدين شرط كه در ميان ما به سيرهء ابو بكر و عمر رفتار كنى على گفت : مىپذيرم كه در ميان شما بكتاب خدا و سنّت پيغمبر ( ص ) رفتار و در اين كار كوشش كنم . صاحب « ينابيع المودّه » چنين افاده كرده است كه : على عليه السّلام بارها مىگفته است : « لست بنبيّ و لا يوحى إليّ و لكنّي أعمل بكتاب الله و سنّة نبيّه ما استطعت فما أمرتكم به من طاعة الله فحقّ عليكم طاعتى فى ما احببتم أو كرهتم »