responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 423


< فهرس الموضوعات > رأى و عمل به آن : - دو معنى براى كلمه رأى - مواردى از عمل برأى - نكوهش على عليه السلام از عمل برأى و اختلاف در فتوى - نمونه هايى از عمل رأى - ابتداع نماز تراويح - تصريح خليفه دوم بتشريع و عمل برأي < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > مشاوره و عمل به آن : - كسانى كه دو خليفه اول با ايشان مشاوره و به گفته آنان عمل مىكرده اند - نمونه هايى از مشاورات خليفه دوم - مناسبت قياس و اجماع با رأى و مشاوره < / فهرس الموضوعات > 3 - رأى و استشاره و عمل به آنها اين قسمت در دو مبحث مورد بحث مىشود :
1 - عمل به « راى » .
2 - عمل به استشاره .
رأى و عمل به آن ، بر دو معنى اطلاق مىگردد :
1 - عمل به « راى » 1 - اين كه كسى از پيش خود و به فكر شخصى خويش بى آن كه به اصول و قواعد و كليات احكامى كه از شارع مقدس صادر شده توجه و نظرى داشته باشد حكمى كلى يا جزئى مقرر و عمل به آن را مسلَّم دارد ! [1]



[1] - فخر الدين طريحى ( متوفى در يك هزار و هشتاد و پنج هجرى قمرى ) در كتاب « مجمع البحرين » خود در ذيل لغت « راى » پس از اين كه گفته است : « و فى الحديث « لم يقل ( ص ) براى و لا قياس » قيل : فى معناه : الرّأي ، التفكر فى مبادى الامور و النظر فى عواقبها و علم ما يئول اليه من الخطاء و الصّواب . اى لم يقل بمقتضى النقل و لا بالقياس . و قيل : الرّأي اعم لتناوله مثل الاستحسان » چنين افاده كرده است : « و اصحاب راى در نزد فقيهان همان اصحاب قياس و تاويل مىباشند از قبيل اصحاب ابى حنيفه و اصحاب ابى الحسن اشعرى و اينان گفته‌اند كه ما پس از رحلت پيغمبر ( ص ) مىتوانيم به آن چه رأى مردم به آن اجتماع يافته استناد و اعتماد كنيم . از علَّامهء دميرى نقل شده كه در تفسير « راى » گفته است : نوح جامع روايت كرده كه از ابو حنيفه شنيده كه مىگفته است : « ما جاء من رسول اللَّه فعلى الرأس و العين و ما جاء عن الصحابة اخترنا و ما كان غير ذلك فهم رجال و نحن رجال » و هم ابو حنيفه مىگفته است : « علمنا هذا راى و هو احسن ما قدرنا عليه فمن جاء بأحسن منه قبلنا » و خبر معاذ كه در جملهء آن گفته است : « اجتهد رايى » اگر صحيح باشد مراد به آن برگرداندن قضيه ايست كه در معرض حكم قرار گرفته ، از راه قياس يا غير آن بكتاب و سنت نه اين كه مراد اين باشد كه از پيش خويش بى آن كه رعايت كتاب و سنت گردد رأيى داده شود » . ابن حزم ( على بن احمد متوفى به سال 456 ) در مسألهء صدم از كتاب « المحلَّى » تحت عنوان « لا يحلّ القول بالقياس فى الدّين و لا بالرّأى » در زمينهء ابطال « رأى » به تفصيل سخن رانده كه شايد به موقع خود نقل گردد در اينجا محشّى آن كتاب بر كلمهء « رأى » چنين حاشيه زده است « فسّر المصنف الرّأي ، على ما فى بعض رسائله ، بأنّه : الحكم فى الدّين به غير نصّ بل بما يراه المفتى احوط و اعدل فى التّحليل و التّحريم و الايجاب ، آنگاه اين عبارت را از مصنف نقل كرده است : « و من وقف على هذا الحد و عرف ما معنى « الرأي » اكتفى فى ايجاب المنع منه به غير برهان إذ هو قول بلا برهان » بعد خود محشّى چنين آورده است : « و كان حدوث الرّأي فى القرن الاول قرن الصحابة و القياس فى القرن الثانى »

423

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 423
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست