« 2 - اين كه قلب او را خواب فرا نمىگيرد بحدّى كه محدث شود . همين معنى در اين روايت وارد شده است كه : « كان ينام حتّى ينفخ و حتّى يسمع غطيطه ثم يصلَّى و لم يتوضّأ » و برخى گفتهاند : در آن حضرت نمىخوابيد چه در حال خواب وحى بر وى نازل مىشد . « و در قصهء وادى جز خواب چشمش از ديدن خورشيد ، چيزى وارد نشده و اين حالت بفعل قلب مربوط نمىباشد و پيغمبر ( ص ) گفت : « انّ الله قبض ارواحنا و لو شاء لردّه إلينا فى حين غير هذا » . « گفته نشود كه اگر فرا گرفتن خواب و استغراق آن براى او بر خلاف عادت مىبود بلال را نمىفرمود « اكلأ لنا الصّبح » مواظب دميدن صبح باش چه ممكن است در پاسخ گفته شود : شأن آن حضرت اين بود كه هنگام تاريكى آخر شب يعنى همان اول فجر به نماز مىايستاد و مراعات اول فجر از كسى كه خواب چشمش را فرا گرفته درست بوقوع نمىآيد چه از امور ظاهره است كه بايد به جوارح ظاهرى ادراك گردد از اين رو بلال را فرمود كه او را آگاه و اعلام كند چنان كه اگر به كارى ديگر غير از خواب مشغول مىبوده و بلال يا كسى ديگر را به مواظبت و آگاه ساختن دستور مىفرمود . » مجلسى در اين موضع تا اينجا اين كلام قاضى عياض را خاتمه داده و در بين قسمتى از آن را كه به اين موضوع دخيل نمىنموده اسقاط كرده و آنگاه گفته است : « و لم نتعرّض لما فيه من الخطاء و الفساد لظهوره » . باز در طى احاديثى كه از كافى و غير آن راجع به اين موضوع آورده كه از آن جمله دو حديث را قبلا از كافى در اين اوراق نقل كرديم حديث زير را از نهايهء شيخ الطائفه نقل كرده است به اين عبارت « انّ الله تبارك و تعالى انام رسول الله عن صلاة الفجر حتى طلعت الشّمس ثمّ قام فبدا فصلَّى الرّكعتين اللَّتين قبل الفجر ثم صلَّى الفجر . و اسهاه فى