إسم الكتاب : ادوار فقه ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 589)
مجاهد گفت : خمس است براى آن كه مهاجر گفتند : اين خمس مال كه از ما باز مىگيرند كرا خواهد بودن ؟ خداى تعالى گفت : خداى را و پيغمبر ( ص ) را است . « اما آن چه روايت كردند از باقر و صادق عليهما السلام آنست [1] كه انفال چند چيز است : هر زمينى خراب كه آن را مستحقى نباشد و اهلى ، يا اگر باشد بميرند به جمله و هر زمينى كه بى قتال ، اهلش بسپارند و سر كوهها و رودها و بيشه ها و زمينهاى موات ، كه بر آن زرع نكرده باشند ، و آن را ارباب نباشند ، و اقطاعهاى پادشاهان ، كه در دست ايشان نه بر وجه غصب باشد ، و ميراث كسى كه او را وارثى نباشد و از جملهء غنائم پيش از قسمت آن ، كنيزكى نيكو و اسبى قيمتى و جامهاى گرانمايه از آن چه آن را نظيرى نباشد در غنيمت از هر جنس متاع و چون قومى قتال كنند بى دستورى امام هر غنيمت كه آرند از آنجا جملهء امام را باشد . « اين جمله آنست كه رسول را باشد و از پس او قائم مقام او را كه ناظر باشد در كار مسلمانان به فرمان او چون ظاهر باشد ، فامّا در حال غيبت امام ، شيعهء او را مرخصى است كه در آن تصرف كنند از آن چه ايشان را از آن چاره نباشد از متاجر و مناكح و مساكن . . » اين بود آن چه در اين مقام در بارهء انفال از لحاظ معنى و شأن نزول و موضع آن گفته شده است . از لحاظ بقاء يا نسخ اين حكم نيز اختلاف پديد آمده شيخ طوسى ، در كتاب التبيان ، چنين افاده كرده است : در اين كه حكم انفال نسخ شده يا نه اختلاف است قومى آن را به آيهء * ( وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ . . ) * منسوخ دانستهاند . مجاهد و عكرمه و سدّى
[1] - « و روى عن ابى جعفر و ابى عبد اللَّه انّ الانفال كلّ ما اخذ من دار الحرب به غير قتال اذا انجلى عنها أهلها و تسميها الفقهاء فيئا و ميراث من لا وارث له و » ( التبيان )