بمعنى غلبه و ظفر و دوم را بمعنى ما يتداوله النّاس بينهم من الاموال كالعارية و غيرها دانستهاند » چنين آورده است : « حق تعالى گفت : تا اين فيء و غنيمت ، دولتى نباشد ميان توانگران شما . براى آن كه در جاهليت چون غنيمتى بودى رئيس از آنجا ربع برگرفتى و يا آن كه پيش از قسمت آن چه خواستى و او را به چشم نيكو آمدى برگرفتى و آن را « صفايا » خواندندى ، و على ذلك قال شاعرهم : < شعر > لك المرباع [1] منها و الصّفايا [2] و حكمك و النّشيطة [3] و الفضول [4] < / شعر > و قال آخر ، شعر : < شعر > انا ابن الرّابعين من آل عمرو و فرسان المنابر من جناب < / شعر > اى انا ابن الآخذين ربع المال ، يعنى انا ابن الرؤساء ، حق تعالى در اسلام ربع با خمس كرد . . » اموالى كه از مخالفان اسلام بدست اهل سلام مىافتد و از استفادات بشمار مىآيد در قرآن مجيد به سه عنوان از آنها ياد شده است : 1 - انفال . 2 - فيء . 3 - غنيمت . در اين كه اين سه لفظ را بحسب لغت يك معنى نيست بلكه هر كدام را معنى و مدلولى مخصوص است ترديدى وجود ندارد ليكن در اين كه از اين الفاظ در قرآن مجيد
[1] - يعنى ربع ( يك چهارم ) . [2] - جمع « صفيه » و آن مالى است كه بزرگ قوم براى خود برگزيند و صافى و مخصوص خود سازد . [3] - مراد از آن مالى است كه پيش از وقوع جنگ بدست مقاتلان افتد . [4] - مراد از « فضول » مالى است كه پس از قسمت زياد آيد .