قول دوم - از « صلا » بمعنى آتش . عرب هنگامى كه عصا را به آتش راست كند مىگويد : « صلَّيت العصا » شاعر به همين معنى نظر داشته كه گفته است : < شعر > فلا تعجل بأمرك و استدمه فما صلَّى عصاك كمستديم [1] < / شعر > قول سيم - از « صلى » بمعنى لزوم . در مواضعى از قرآن مجيد به اين معنى آمده كه از آن جمله است آيهء شريفه * ( ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ ) * [2] * ( ) * و آيهء شريفه * ( سَيَصْلى ناراً ذاتَ لَهَبٍ ) * [3] * ( ) * و از شعر عرب اين مصراع را بعنوان مثل آوردهاند : و ليس يصلى بنار الحرب جانبها قول چهارم - از « صلوان » بمعنى دو استخوان عجز اسب ، يا دو رگ كه در دو طرف دم شتر يا غير آن است . گفتهاند : اسب دو مراد مسابقه كه دنبال اسب « سابق » مىباشد ، به همين مناسبت به نام « مصلَّى » ناميدهاند . 2 عمل صلاة در اديان سالفه ، بلكه در اعراب جاهلى نيز ، صلاة را سابقه و اصلى مىبوده جز اين كه از لحاظ كيفيت و كميت و اجزاء و شرائط و مقدمات و مقارنات ، صلاة را در اسلام با آن چه در اديان سالفه مشروع بوده تفاوت بسيار به همرسيده است . از جمله شواهد قرآنى بر اين كه عبادتى از اين سنخ در اديان پيش بوده آيهء 32 از سورهء مريم مىباشد كه از زبان حضرت عيسى آورده شده * ( وَأَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا ) * و آيهء 56 از همان سوره است كه در شأن اسماعيل « صادق الوعد » نزول يافته * ( وَكانَ يَأْمُرُ أَهْلَه بِالصَّلاةِ ) * و نيز آيهء 60 از همان سوره است * ( فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ . . ) *
[1] - در كار خويش شتاب مكن و آن را ادامه بده يعنى تانّى و مدارا در آن به كار بند چه كار ترا هيچ چيز مانند تأنّى و ثبات راست نسازد و قوام ندهد . [2] - آية 16 از سورهء « المطففين » [3] - آيه 3 از سورهء « ابو لهب »