responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 142


اعراب جاهلى نيز عملى مىداشته‌اند كه در قرآن مجيد اطلاق صلاة بر آن شده آنجا كه در آيهء 35 از سورهء انفال است * ( وَما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكاءً وَتَصْدِيَةً ) * .
اين كه برهنه مىشده و طواف مىكرده و صفير بر مىآورده و دست مىزده‌اند شايد اصلى دينى مىداشته كه به مرور ادوار به صورت صفير و دست زدن در آمده بوده است چنان كه لخت شدن و برهنه طواف را انجام دادن به طورى كه گفته شده به اين نظر بوده كه با جامه هايى كه در آنها بنا فرمانى خدا و بزهكارى پرداخته‌اند به عبادت و مناجات خدا مشغول نگردند پس اسلام صفير و دست زدن را سرزنش كرده و پوشيدن لباس را به آيهء 5 از سورهء الاعراف * ( يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ ) * دستور داده است [1] .



[1] - آلوسى در « بلوغ الارب » در ذيل « بيان عبادات و اعمال عرب جاهلى » پس از بيان طرز حج قريش و تقسيم عرب به « حمس » و « حل » و تكاليفى كه حمس ، ابتداع و ابتكار كرده‌اند ( قسمتى از آنها را در ذيل فريضهء حج نقل خواهيم كرد ) چنين آورده است « پس عرب را بر آن وا داشتند و عرب بدان متدين شد ، وقوف بر عرفات و افاضهء از آن را به كار بست و طواف خانه را در حال برهنه بودن معمول داشت اما زنان پس همهء جامه ها را از تن بيرون مىآوردند و جز درعى مفرج بر خود نمىگذاشتند و در آن به طواف مىپرداختند يكى از زنان جاهلى در حالى كه به اين وضع ، خانه را طواف مىكرده گفته است : < شعر > اليوم يبدو بعضه او كله و ما بدا منه فلا احله اخشم مثل القعب باد ظله كانّ حمّى خيبر تمله < / شعر > و كسى كه در جامه‌اى كه از حل ( خارج حرم ) با خود داشته و در آن طواف كرده بايد پس از طواف ، آن را كه به نام « لقّى » خوانده شده به دور مىانداخته و هيچ كس حق نداشته ( نه خود او و نه غير او ) آن جامه را بگيرد و از آن استفاده كند . يكى از كسانى كه جامهء خود را به دور افكنده بوده و آن را دوست مىداشته بعد كه به ياد جامعه افتاده چنين گفته است : < شعر > كفى حزنا كرّى عليها كانّها لقي بين ايدى الطائفين حريم < / شعر > عرب را حال چنين بود تا پيغمبر ( ص ) مبعوث گرديد و اين آيه نزول يافت * ( ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ » پس قريش هم مانند ديگر مردم به افاضه دستور يافت و براى ابطال بدعتى كه به تحريم طعام و لباس ، گذاشته و دستور داده بودند كه « اهل حل » برهنه طواف كنند و از خوراكى كه از خارج حرم با خود آورده‌اند نخورند اين آيه نزول يافت * ( يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا إِنَّه لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ . قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّه الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِه وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا الايه » پس خدا بدعتهايى را كه قريش در بارهء حج گذاشته و خمس را از حل جدا كرده بودند برداشت و اهل حرم و اهل حل را در آن احكام يكسان ساخت »

142

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 142
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست