إسم الكتاب : ادوار فقه ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 589)
* ( فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَمَنْ أَحْياها . ) * پس در حقيقت قانونگذارى اسلامى براى رفع غائله قتل بنا حق از سه عامل مؤثر و سه نيروى مهم بشر استمداد كرده است بدين قرار : 1 - از راه تهديد به قصاص و قطع حيات در نشاهء مادى نيروى حسّى ايشان را تحت تأثير در آورده . 2 - به ياد آورى دور افتادن از بساط رحمت و دچار شدن به غضب حضرت احديت و در آخر جاويد ماندن در دوزخ ، عقل بشر را به عظمت اين موضوع متنبه و بيدار ساخته . 3 - به مقايسه و تشبيه اين عمل جزئى و كوچك و ظاهرى با بزرگترين عمل كه سنگ دلترين افراد بشر و شريرترين و بىپرواترين آنان نيز براى اقدام به آن حاضر نيست قوهء متخيله اشرا به اهميت و بزرگى جنايت آشنا و متوجه قرار داده است . اين نكته كه در بارهء اين تشبيه به نظر نويسنده آمده و در اينجا آورده شد شايد از همهء وجوهى كه ديگران در تأويل اين آيهء شريفه گفتهاند و در كتب تفاسير آورده شده بهتر باشد . بهر حال نقل آن اقوال در اينجا ضرورتى ندارد ليكن حكايتى را ابو الفتوح نقل كرده كه چون جنبهء فقهى دارد و طرز استدلالى دقيق را روشن مىسازد به عين عبارت نقل مىكنيم . چنين حكايت كرده است : « و در احكام امير المؤمنين عليه السلام آمده است كه روزى امير المؤمنين با جماعتى به جايى مىگذشت مردى را ديد كه از خرابهاى بيرون آمد كاردى بدست داشت و كارد خون آلوده و مرد مدهوش و مذعور بود مردم چون او را ديدند چنان او را بگرفتند و در آن خرابه شدند مردى را ديدند كشته تازه افكنده او را گفتند : اين مرد را كه كشت ؟ گفت من كشتم او را ، بقتل بر خويشتن اقرار داد . امير المؤمنين ( ع ) از او پرسيد كه اين مرد را چرا كشتى ؟ به جاى تو چه گناه كرده بود ؟ يا كسى از آن .