و اگر ما از ايشان زنى كشيم به قصاص مردى كشند از ما و اگر ما بندهاى را كشيم ما ايشان از ما آزادى كشند و جراحات ما بر نيمهء جراحات ايشان است ؟ از ميان ما حكم كن در اين باب خداى تعالى اين آيه را فرستاد تا ، * ( وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ الله فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ . . ) * . اما اين كه توراة و انجيل حكمى عادلانه و ثابت براى ديه و قصاص مىداشته از آن چه گفته شد تا حدى معلوم گرديد و خود اين آيه ( آيهء 49 از سورهء المائده ) * ( وَكَتَبْنا عَلَيْهِمْ فِيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنْفَ بِالأَنْفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِه فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَه وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ الله فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ) * كه هم اكنون سبب نزول آن نقل و دانسته شد كه مورد تصديق يهود هم واقع گرديده است به خوبى صراحت دارد بر حكم قتل در توراة . ابو الفتوح ، در ذيل تفسير آيهء 174 ، از سورهء البقره * ( ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ . . ) * چنين آورده است . « و آن اشارت است به جملهء آن چه رفت از بيان و حديث عفو و آداب دهنده و ستاننده . اين جمله از خداى تعالى تخفيف و رحمت است : تخفيف تكليف و نظر رحمت در حق بندگانش . عبد الله عباس مىگويد : براى آن چنين گفت كه اهل توراة را « قصاص » بود و ديت و عفو نبود و اهل انجيل را « عفو » بود و ديه و قود نبود . حق اين آيه فرستاد و تفصيل داد به اين سه چيز و از هر سه ، عفو نيكوتر باشد . » از آن چه تا كنون گفته شد چگونگى آن چه در ميان اعراب جاهلى معمول بوده و هم آن چه در ميان يهود از لحاظ حكم و عمل وجود داشته و هم دستورهاى اسلامى معلوم گرديد ليكن در دستورهاى اسلامى نكاتى در اين موضوع هست كه قابل توجه و شايان تذكر مىباشد و در اينجا بطور اشاره ياد مىگردد : 1 - اين كه چون در ميان اعراب جاهلى و جهودان اسراف در قصاص متداول بوده