responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 109


ابو طالب گفت علت آمدن من نه آنست كه شما توهم كرده و بر زبان را نديد بلكه آمدم تا آن چه برادر زاده‌ام ، كه هر گز دروغ نگفته ، به من خبر داده به شما باز گويم اكنون بفرستيد و از صحيفه خبر گيريد : اگر گفتهء او راست باشد پيمان شما به خودى خود از ميان رفته پس از خدا بترسيد ، از جور و ستم و قطع رحم دست بكشيد و اگر سخن او دروغ و باطل باشد من او را به شما تسليم مىكنم خواهيد بكشيد و خواهيد زنده اش بگذاريد .
صحيفه را آوردند چهل تن بر آن مهر زده بودند صحت مهر خويش را ديدند پس آن را بگشودند و جز كلمه « بسمك اللهم » در آن چيزى به جا نيافتند .
ابو طالب آنان را بر آزار و ستم نكوهش كرد و اندرز و پند داد . قريش سر افكنده و شرمنده گشته و بى آن كه سخنى بگويند پراكنده شدند .
ابو طالب به شعب ( درّه ) باز گشت و قصيده بائيه خود را به اين مطلع :
< شعر > الا من لهم آخر الليل منصب و شعب العصا من يومك المتشعّب < / شعر > در بارهء اين واقعه انشاء كرد . از جملهء آن قصيده است :
< شعر > و قد كان فى امر الصّحيفة عبرة متى ما يخبر غائب القوم يعجب محى الله منها كفرهم و عقوقهم و ما نقموا من ناطق الحقّ معرب و اصبح ما قالوا من الامر باطلا و من يختلق ما ليس بالحق يكذب < / شعر > پس از اين قضيه چند تن از اشراف و بزرگان قريش ، بطلان پيمان و برائت خود را از آن اعلام داشتند و پيغمبر ( ص ) و يارانش از شعب بيرون گشته و به مكه در آمدند . طولى نكشيد كه ابو طالب و خديجه وفات يافته و روزگار اندوه و حزن و سختى و رنج به فزونى رو نهاد .
پس از اين وقائع با همه سختى و رنجى كه در كار مسلمين مىبود ايمان صادق

109

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 109
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست