responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 106


به جاى آن نشست . كفار قريش مىگفتند تا اين « صابى » ! ! كه منظورشان پيغمبر بود بقتل نرسد ما را با شما خويشى و بستگى گسسته و عداوت و دشمنى پيوسته خواهد بود « ابو طالب برادر زادهء خود پيغمبر ( ص ) و برادران و ياران و پيروان را به شعب خود برد چون قريش باز هم از آزار آنان دست بردار نبودند ناگزير محصور شدند و خوار بار از ايشان قطع گرديد .
« وليد بن مغيره فرمان داد تا منادى ندا كند كه هر گاه يكى از اهل اسلام بخواهد طعامى خريدارى كند مشركان بر بهاى آن بيفزايند و قيمت را به قدرى بالا ببرند كه مسلمين نتوانند آن را بخرند . سه سال بدين منوال بر محصوران بگذشت و كار بر ايشان چنان سخت و تنگ شد كه آواز ناله و شيون كودكان گرسنه به خارج مىرسيد . مردم شهر از اطلاع بر حال ايشان پريشان بودند اين اوضاع دل خراش در دلهاى سنگين مشركان تأثير كرد و ايشان را تا اندازه‌اى پشيمان ساخت چنان كه چند تن از رجال ايشان در صدد برآمدند كه خود را از آن صحيفه قاطعهء ظالمه تبرئه كنند .
« ابو طالب در حراست پيغمبر ( ص ) نهايت درجهء كوشش را مبذول مىداشت به طورى كه هر شب چندين بار جاى خواب وى را عوض مىكرد . . » .
و هم در بحار ( از كتاب ) « اعلام الورى » اين مضمون منقولست كه « . . چون خبر شورى و بستن پيمان و نوشتن صحيفه به ابو طالب رسيد بنى هاشم را كه مردان ايشان چهل تن مىبودند جمع كرد و با ايشان به شعب رفت و سوگند ياد كرد كه اگر خارى از دست دشمنان بدن پيغمبر ( ص ) برسد از بنى هاشم سخت باز خواست كند پس شعب را حصار گرفتند و ابو طالب شبها شمشير مىكشيد و شخصا از پيغمبر ( ص ) نگهبانى مىكرد و او را از جايى به جايى ديگر انتقال مىداد از كسانى كه به مكه وارد مىشدند هيچ كس جرأت نمىكرد به بنى هاشم چيزى بفروشد زيرا مشركان قريش مال او را چپاول

106

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 106
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست