نام کتاب : ادلهء اثبات دعوى ( فارسي ) نویسنده : علي اكبر محمودي دشتي جلد : 1 صفحه : 30
صادر نشده است بلكه بنابر آنچه كه خواهيم گفت خود اهل شرع نيز همواره به اين رويه عمل مىكرده اند . دليل دوم : در قرآن كريم در سوره ممتحنه كلمه علم به معناى اطمينان آمده است آن جا كه مىفرمايد : * ( فإن علمتموهن مؤمنات فلا ترجعوهن إلى الكفار ) * [1] ، جريان از اين قرار بود كه : برخى از زنان ، به پيغمبر ايمان آورده و از مكه فرار كرده به سوى مدينه هجرت نمودند ، شوهران آنها از پيغمبر درخواست كردند تا بر اساس صلحنامه حديبيه تقاضاى پناهندگى زنان مزبور را رد كرده و آنان را به مكه باز گرداند . در اين باره وحى آمد كه اين دسته از زنان را امتحان نماييد اگر معلوم شد كه آنان براى حفظ ايمان خود هجرت كرده اند آنها را به كفار باز نگردانيد . كه در اين آيه علم به معناى اطمينان است ، زيرا آزمايش آنان از طريق " قسم " بوده و قسم هم علم و قطع نمىآورد . پس آيه فوق ، دال بر آن است كه پيامبر به " اطمينان " عمل مىكرده است و عمل پيامبر هم معتبر و ملاك حجيت است . بنابر اين ، تمام ادله براءت و رفع تكليف و استصحاب ، محدود به موارد جهلى است كه خالى از اطمينان باشد و مفهوم اين قضيه چنين مىشود كه علم عادى در حد اطمينان ، موضوع اصل براءت ، استصحاب و بقيه اصول را از بين مىبرد . دليل سوم : باز هم تمسك به آيات قرآن است كه علم و ظن را در مقابل هم قرار داده و صريحا با اشاره به كفار اعلام مىكند كه اينها ( كفار ) علم ندارند و تنها به ظن و گمان تكيه مىكنند . اين آيات به شرح زير است :