نام کتاب : ادلهء اثبات دعوى ( فارسي ) نویسنده : علي اكبر محمودي دشتي جلد : 1 صفحه : 246
ب - به معنى چيزى كه از عدم آن ، عدم مشروط لازم مىآيد " [1] . سيد محمد كاظم يزدى نيز در تعليقه خود بر مكاسب در بحث شروط مىگويد : " اولى آن است كه شرط را به معنى قرار ، پيمان و عهد دانست . و از الصراح نقل مىكند كه شرط به معنى مطلق عهد ، جعل و قرار مىباشد . و مقصود از قرار و پيمان ، مطلق پيمان نيست بلكه پيمانى كه موجب التزام و تكليفى بر مشروط عليه بشود به طورى كه عرفا خود را ملزم به آن تعهد و وفاى به آن بداند " [2] . بنابر اين آنچه كه از گفتار لغويين به دست مىآيد آن است كه شرط ، هم به معنى التزام و تعهد در ضمن عقد و هم به معنى مطلق التزام و تعهد مىباشد . حكم شرط ابتدائى : براى انطباق عنوان شرط ابتدائى بر قولنامه مىتوان به دو دليل تمسك نمود : دليل اول : رواياتى با اين تعبير كه : " المؤمنون عند شروطهم " [3] يعنى مؤمن به شرط خود وفا نموده و به تعهد خود عمل مىكند . بنابر اين اگر در بحث سابق شرط را به معنى تعهد و التزامى كه در ضمن عقد مىباشد بدانيم پس اين حديث شامل شرط ابتدائى نمىشود . و اما اگر گفتيم كه شرط به معنى مطلق تعهد مىباشد . اين دليل شامل شرط ابتدائى مىشود . اما پيش از اين گفتيم كه كلمه شرط به هر دو معنى مطلق و مقيد آمده است ، لذا كلمه شرط در حديث مجمل به نظر مىرسد ، لكن چون قدر متيقن بين مطلق و مقيد ، مقيد مىباشد ، پس حديث ، شامل شرط