نام کتاب : رسائل ومسائل ( فارسي ) نویسنده : ملا أحمد النراقي جلد : 1 صفحه : 313
معنى ، صرف لفظ را از حقيقت نمىكند . وامّا آن چه گفته شد : مسبوقيّت صلح به وقف قرينه ء عدم اراده ء اين ملك است ، زيرا كه اگر سؤال كنيم از زيد كه اراده ء اين ملك را نيز نموده اى يا نه ، جواب مىگويد : نه . جواب مىگوييم كه مسبوقيت صلح به وقف صحيح قرينه عدم دخول مىشود نه مطلق وقف وتو كه از زيد سؤال مىكنى سؤال تمام بكن وبپرس كه اين ملك را كه وقف كرده اى وقف آن فى الواقع باطل است آيا داخل مصالحه هست يا نه مىدانيم خواهد گفت بلى واگر گويى كه از كجا خواهد گفت ، بلى ، وگاه است بگويد نه ، جواب گوييم كه : آن چه ضرر به ما دارد يقين به تصريح به عدم دخول است نه عدم يقين به آن ، زيرا كه تكليف ما اين است كه به مقتضاى عمومات الفاظ عامه وحقائق آنها حكم كنيم ، مگر در صورت يقين به صرف از حقيقت ، والله سبحانه هو العالم . ( 420 ) س 9 : شخصى مشغول ذمّه ء كسى مىباشد بسيار ، وبعد طرفين به مصالحه راضى شدند ، بعد از مصالحه آيا مىتواند آن شخصى كه مشغول ذمّه است نماز بكند به آن مال ، وغسل كند يا نه ، ومصالحه به ده يك آن مال شد كه هزار تومان مشغول ذمّه بود به صد تومان مصالحه شده وعين مال آن چه موجود بود را نگيرد ، وآن چه هم تلف شده بود به اين قسم مصالحه شد . ج : مخفى نماند كه مصالح يعنى صاحب حقّ يا مطلع وعالم بر قدر حقّ خود در نزد مصالح له وعالم به أعيان موجود نزد او بوده يا نه ، پس اگر عالم باشد به قدر حقّ خود بر ذمّه ء او وبه اعيان موجود در نزد او وبا وجود اين به چيز اندك صلح كند به طيب نفس ورضاى خاطر ، يعنى يقين به رضاى او حاصل شود ، در اين صورت مصالحه ء مسطوره واقعاً وظاهراً صحيح است ، ومصالح له بريء الذمّه مىشود ودر أعيان موجوده مىتواند تصرّف كند ونماز كند وغسل كند ، واگر عالم نباشد به قدر حقّ ووجود اعيان ، وباز به طيب خاطر مصالحه كند به نوعى كه شامل قدر اين حقّ واين اعيان باشد به اين نحو كه بگويد : هر قدر حقّ كه
313
نام کتاب : رسائل ومسائل ( فارسي ) نویسنده : ملا أحمد النراقي جلد : 1 صفحه : 313