responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رسائل ومسائل ( فارسي ) نویسنده : ملا أحمد النراقي    جلد : 1  صفحه : 292


شاهد به زيد مىگويد يا معامله را تجديد بكن يا پول را بده زيد مىگويد معامله را تجديد نمىكنم بيع شرط كه دارى تصرف كن خالد حضور داشته از اين گفت وشنيد طولى نمىكشد زيد مريض شده خالد را وصى مىكند كه شش دانگ همان عمارت را بفروشد از بابت ثلث او وقروضات زيد را بدهد وپانزده سال صوم وصلاة جهت موصى خود كه زيد باشد استيجار نمايد بقيه را ردّ مظالم نمايد جهت او . در بين ناخوشى ومرض كه حواسش بر جا بوده گفته است طلب عمرو از من ده تومان است باقى به طريق ربا است تكليف خالد كه هم شاهد است در مراتب معروضه وهم وصى است چيست ؟ وآن چه را رأى شريف است در گوشه عريضه قلمى وبه مهر شريف مزيّن فرمايند كه عند الحاجة حجّت بوده باشد .
وبيان بفرمايند كه ربع خانه را بايد واگذارد ويا ده تومان را با يك صد وپنجاه ريال را كه عمرو ساكت شود وزيد بريء الذّمة باشد وخالد بىچاره از عهده تكليف خود بيرون آمده باشد والسلام .
وديگر همين موصى فرموده بود كه ده دوازده تومان بر ايام تعزيه صرف نمايد وباقى را بر مصارف مذكوره صرف نمايد وحالا قدرى از خرج ايام تعزيه علاوه آمده آيا مال ورثه است يا در مصارف مرقومه صرف شود وحال آن كه پيش از وصيت ده دوازده تومان ، فرموده بود سه چهار تومان در ايام تعزيه خرج بشود باقى در امورات مرقومه ، وبعد از آن ديگران گفتند اين وجه كم است فرموده دوازده تومان خرج بشود حال تكليف وصىّ ردّ كردن زايد را بر ورثه است يا خرج وصرف كردن است در مصارف مزبوره بيان فرمايند .
وديگر موصى وصيت كرده كه وقتى ردّ مظالم را [ مىدهد ] از پنج ريال بيشتر واز دو ريال كمتر به فقرا ندهد هر گاه اولاد [ موصى ] فقير باشند از اين وجه به آنها مىتوان داد وچون اولاد از كبير وصغير متعدد مىباشند به هر يك از آنها سرى مىتوان داد بفرمايند .
ج : اما از مسأله اولى آن كه بنا بر فرض مسأله بيع شرط بودن ربع عمارت

292

نام کتاب : رسائل ومسائل ( فارسي ) نویسنده : ملا أحمد النراقي    جلد : 1  صفحه : 292
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست