نام کتاب : رسالهء نجاة العباد ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني جلد : 1 صفحه : 374
اين صورت اگر عقدى واقع شود و زن عالم به اين عيب نباشد و آن عيب قبل از عقد باشد ، مىتواند آن عقد را فسخ كند . دوم : جب ، و آن آن است كه آلت مرد بريده شده باشد به طورى كه نتواند به هيچ وجه جماعى انجام دهد ، پس در اين صورت اگر عقدى واقع شود و بعد زن مطلع گردد مىتواند عقد را به هم بزند ، اگر اين عيب قبل از عقد بوده ، بلكه بعيد نيست اختيار فسخ اگر بعد از عقد هم حادث شده ؛ چه قبل از نزديكى با زن يا بعد از آن . سوم : عنن ، و آن مرضى است كه مرد را عاجز مىكند از اين كه بتواند عروسى كند و دخول نمايد ، پس در اين صورت زن مىتواند عقد را به هم زند ولى به شرط آن كه آن مرد از دخول به هر زنى عاجز باشد نه به زن عقدى و يا صيغهء خودش و مخفى نماند كه به اين عيب زن مىتواند عقد را به هم بزند ، اگر چه آن عيب بعد از ازدواج پيدا شده باشد ، به شرط آن كه بعد از زناشويى يك مرتبه هم دخولى نشده باشد ، حتى از عقب . قسم سوم : آنهايى است كه مختص به زن است و مرد مىتواند عقد را به خاطر آن عيوب فسخ كند و به هم زند و آنها شش چيزند : اول : برص . دوم : جذام . سوم : افضا و گذشت معنى آن . چهارم : قرن و آن چيزى است كه در جلو رحم پيدا مىشود از گوشت و استخوان و غده و غير آن كه مانع از دخول بدان زن گردد ، بلكه اگر مانع نباشد لكن موجب تنفر مرد هم باشد اختيار فسخ ثابت است بنا بر اظهر . پنجم : عرج و آن شلى است اگر واضح باشد اگر چه موجب زمين گير شدن نشود . ششم : عمى و آن كورى است . مسأله 1 - جنون و ديوانگى كه هر يك از زن و مرد مىتوانند به خاطر آن عقد را بهم بزنند در زن و مرد فرق مىكند ، مثلا زن مىتواند به خاطر جنون عقد را فسخ كند ؛ چه جنون قبل از عقد باشد ، به شرط آن كه زن بر آن مطلع نباشد و
374
نام کتاب : رسالهء نجاة العباد ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني جلد : 1 صفحه : 374