نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 37
براى او مىگذارند براى وضوء و نماز ، نه به نحوى كه سنيّان مىگويند كه از بند دست مىبرند ، و اگر بعد از بريدن دست در مرتبهء دوّم دزدى كند پاى چپش را مىبرند از مفصل ميان قدم ، و پاشنه را براى او مىگذارند كه در نماز تواند ايستاد ، نه روش سنيّان كه از قوزك مىبرند ، و اگر مرتبهء سيّم دزدى كند بعد از بريدن دست و پا در زندان او را هميشه حبس مىكنند ، و اگر در زندان نيز از حرز به قدر نصاب بدزدد او را مىكشند ، و اگر چند دزدى يك بار ثابت شود يك مرتبه دست راستش را مىبرند ، و در اين مقام چند مسأله محل خلاف و اشكال است . اوّل آن كه كسى كه در مرتبه اوّل دزدى كند و دست راست نداشته باشد ، مثل آن كه به قصاص يا به جهت ديگر غير دزدى بريده شده باشد ، در اين صورت خلاف است ، بعضى گفتهاند : دست چپش را مىبرند ، و بعضى گفتهاند : پاى چپش را مىبرند ، و بعضى از متأخرين احتمال دادهاند كه بريدن بالكلَّيه ساقط شود ، و مسأله خالى از اشكال نيست . دوّم : آن كه دزدى كند و دست راستش شل باشد ، مشهور آن است كه دست راستش را مىبرند ، و بعضى گفتهاند : نمىبرند ، براى آن كه دست شل را كه ببرند خون آن را قطع نمىتوان كرد ، و باعث قتل او مىشود ، بلكه دست چپ او را مىبرند ، يا پاى چپش را ، يا حبس مىكنند او را . سيّم : آن كه دزدى كند و دست چپ نداشته باشد ، يا دست چپش شل باشد ، اشهر آن است كه دست راستش را مىبرند ، و بعضى گفتهاند : نمىبرند ، و او را در زندان حبس مىكنند ، و در صورتى كه هر دو دستش شل باشد نيز اين خلاف هست . چهارم : آن كه حدّادى كه دستش را مىبرد ، اگر به غلط دست چپش را ببرد ، بعضى گفتهاند : بريدن دست راست ساقط مىشود ، و اكثر گفتهاند : دست راستش را مىبرند ، ديهء دست چپ را به او مىدهند . و مشهور آن است كه بعد از بريدن دست ، سنّت است كه دستش را داغ كنند تا خون بند شود ، و او را نكشد .
37
نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 37