نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 132
فضاى دهان است ، و ايضا معلوم است كه فرق است ميان تأخذ و قال ، با آن كه هر دو ساكنند . و بعضى از اهل عربيّت گفتهاند : كه بناى بيست و هشت حرف بر اسم است ، زيرا كه الف اسم الف و همزه هر دو است ، و همزه نام مستحدثى است ، تازه بهم رسيده است ، پس حروف بيست و نهاند ، و نامهاشان بيست و هشت است ، پس معلوم شد كه حديث بيست و نه وجه صحيحى دارد ، بلكه اوجه است . اگر كسى خواهد نكتهاى بگويد ، كه همزه را حساب كردهاند ، و الف را حساب نكردهاند براى آن كه زبان در مخرج الف دخل ندارد بىصورت است ، براى آن كه در همزه نيز چندان مدخليّتى ندارد ، با آن كه بسيارى از حروف هستند كه زبان در آنها دخل ندارد و حساب كردهاند مانند با و ميم ، و گويا حروف تهجّى كه براى اطفال مىنويسند لا را براى الف الحاق مىكنند ، و الف كه در اوّل است براى همزه مىگويند ، چون اوّل ملفوظى الف همزه است ، و چون الف ساكن را بدون حرفى كه قبل از آن باشد تكلم نمىتوان كرد ، لهذا لام را پيش از آن درآوردهاند ، و خصوص لام شايد براى اين باشد كه با الف افتتاح كلمهء طيّبهء « لا إله الا الله » است ، كه افتتاح اسلام و ايمان به آن مىشود . آمديم بر سر مطلب اگر در حروف نقصى بهم نرسد اما تندتر از اوّل ، يا كندتر سخن گويد بايد ارش بگيرد ، و همچنين اگر اداى حروف را به خوبى كه اوّل مىكرد نتوان كرد ، و اگر حرف را صحيح از مخرج اداء نتواند كرد مثل آن كه را را لام گويد ، دور نيست كه حكم نقصان حرف داشته باشد ، و اگر يك كس جنايتى كرد و نصف حرفها بر طرف شد ، و ديگرى جنايت ديگر كرد و نصف آن چه باقى مانده بود بر طرف شد ، ربع مجموع ديه را از دوّم مىگيرند ، و اگر زبان طفلى را ببرد كه هنوز به سخن نيامده باشد ، اكثر گفتهاند : تمام ديه لازم مىشود ، و اگر بحدّى رسيده باشد كه اطفال ديگر سخن مىگويند در آن سن و سخن نگويد ، و كسى زبانش را به برّد ، ثلث ديه مىدهد ، و اگر بعد از بريدن به سخن آيد و بعضى از حروف را گويد ، معلوم مىشود كه زبانش آفت نداشته است ، به قدر حروفى كه كم شده است ديه مىگيرند . و اگر جنايتى بر كسى بكنند و او دعوى كند كه زبانش لال شده است ، اكثر
132
نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 132