نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 105
قصاص نيست ، و ديه مىگيرند . و ايضا قصاص نمىباشد در شكستن استخوان سر ، يا شكستن استخوانهاى بدن يا بدر كردن استخوان از جاى خود ، زيرا كه خطر هست در اكثر ، و در بعضى مقدار جنايت را ضبط نمىتوان كرد مانند شكستن استخوان نمىتوان ضبط كرد كه همان مقدار بشكند و بيشتر نشكند . چهارم : خلاف است ميان علماء كه آيا بيش از مندمل شدن جراحت مجروح جارح را قصاص مىتوان كرد يا نه ؟ اكثر گفتهاند : جائز است ، و بعضى گفتهاند : بايد صبر كنند تا معلوم شود كه او به اين جراحت نخواهد مرد ، بعد از آن قصاص كنند ، زيرا كه اگر به آن جراحت بميرد قصاص نفس لازم مىشود و قصاص عضو ساقط مىگردد . پنجم : گفتهاند : كه قصاص اعضاء را تاخير مىكنند از شدّت گرما و سرما به اعتدال هواء ، و قصاص را با آهن مىكنند كه آسانتر باشد . و اگر شخصى چشم مردى را به انگشت بدر آورد ، بعضى گفتهاند : كه او نيز مىتواند به انگشت چشم او را بدر آورد ، و بهتر آن است كه به آهن سرخى بدر آورند كه زجر بسيار واقع نشود . ششم : هر گاه شخصى گوش كسى را ببرد و او در همان ساعت گوش را به جاى خود بچسباند و ملتئم شود ، مشهور آن است كه قصاص ساقط نمىشود ، و گوش جارح را مىتواند بريد ، و خلاف است كه آيا مىتواند گفت كه تا گوش خود را جدا نكنى من نمىگذارم كه گوش مرا به برّى يا نه ؟ و همچنين اگر بعد از قصاص گوش جارح ، مجروح گوش خود را بچسباند باز خلاف است كه آيا جارح مىتواند بگويد كه گوش خود را جدا كن كه مثل من باشى يا نه ؟ و ايضا همين خلاف در گوش جارح هست ، اگر بعد از قصاص گوش خود را بچسباند . و بر هر حال اكثر گفتهاند : كه اگر خطرى در جدا كردن گوش چسبانيده نباشد مىبايد جدا كند ، براى آن كه بعد از جدا كردن حكم ميته بهم مىرساند ، و با آن نماز نمىتواند كرد ، و جميع احكام مذكوره محل اشكال است .
105
نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 105